خرد درون چیست؟ چگونه با خرد درون ارتباط بگیریم؟
- 28 دی 1400
- admin98
- 2 نظر
خرد درون در وجود ماست.همه ی ما در درونِ خود،صاحبِ تمامِ خِرد و حکمتی هستیم که به آن نیازمندیم.این دانش از طریقِ فراذهنِ شهودی ای که متصل کننده ی ما به خِرد لایتناهی ست در اختیارمان قرار می گیرد.با خالی کردنِ ذهن مان با استادِ درونِ خود دیدار می کنیم و به آن جایگاهِ آگاهیِ ژرف وصل میشویم.میانِ ما و خداوند جدایی یا فاصله ای نیست.همه ی هستی در وجودِ ماست،ما در باطن خود صاحبِ همه چیز هستیم.
تو در روح خود به همراه جسمت نشسته ای،تو خودهای کهن و باستانی ات را می بینی، همه خرد و حکمت خود را،زیرا از مه عبور می کنی و وارد فضای روح خود می شوی.
خرد در نظاره کردن خالی نیست،بلکه دیدن ورای آن هاست.
خرد همچون بذری در درون توست،اما بذری بيش نيست.تو بايد آن بذر را بكاری، كودش دهی،پرورشش دهی، آبياری اش كنی، مراقبتش كنی و اين همان مراقبه است.بذر آرام آرام رشد خواهد كرد.آنگاه تو يك بوته گل سرخ خواهی شد و گلهایی فراوان در تو شكوفا خواهند شد.
خرد درون چگونه عمل می کند؟
خرد با توانایی ساکن بودن همراه است. فقط نگاه کن و گوش بده،چیزی بیشتر از این نیاز نیست.ساکن بودن، نگاه کردن و گوش دادن ،آن هوشِ غیر مفهومی درونتان را فعال می کند.اجازه دهید سکون ، گفتار و کردارتان را هدایت کند. اگر ذهن به سمت درون معطوف شود، خداوند خودش را بصورت آگاهی درونی متجلی می کند.
خرد همچون بذري در درون توست اما بذري بيش نيست.تو بايد آن بذر را بكاري، كودش دهي،پرورشش دهي، آبياري اش كني، مراقبتش كنی و اين همان مراقبه است.بذر آرام آرام رشد خواهد كرد.آنگاه تو يك بوته گل سرخ خواهي شد و گلهايي فراوان در تو شكوفا خواهند شد.
چنانچه دارای معصومیت باشید به طور خودکار از خرد روح به شما داده خواهد شد.خرد روح با حرص و طمع و دست و پا زدن به دست نمی آید.آن زمانی می آید که دوباره به معصومیت اولیه تان بازگردید.
آوای درون
از ذهن رها شو،تا به تو الهام الهی شود
غیر از آوای درونت هیچ آموزگاری نیست
اگر آن را نشنوی هر چه بیاموزی فقط و فقط
حمل بار دانش است نه خرد ورزی..
آگاهی عرفانی و قدرت
آگاهی عرفانی برابر است با قدرت و قدرت همیشه تمایل به فساد دارد.خرد معنوی و عرفانی کلید گرانبهای اشخاصی است که به شدت مایلند به یاری دیگران بشتابند و نیز خواستار تجربه ی شادی و سعادت شخصی هستند.این خرد در عین حال ارباب خطرناک آن دسته از اشخاصی است که مایلند بر دیگران تسلط داشته باشند و تنها در جستجوی منفعت شخصی هستند.اگر از این خرد با هدف های عاری از هرگونه خودخواهی و تکبر بهره ببرید.شگفتی های عجیب و شگفت انگیزی از این آگاهی ایجاد می گردد.
اما اگر برای هدف های خودخواهانه از آن استفاده کنید.این آگاهی به طرزی اجتناب ناپذیر همچون بومرنگی بر سر استفاده کننده برخواهد گشت.
بنابراین باید با احتیاط فراوان به اسرار نزدیک شد.همین طور با احترام و حالتی پُر از رحم و شفقت و علاقه ای ذاتی برای بهره مند شدن از آنها در راه خیر و کمک به دیگران.برای از بین بردن درد و غم مردم،برای پدید آوردن شادی و نیکخواهی برای دوستان و آشنایان و نیز برای افراد غریبه و گمنام و همین طور برای دشمنان تان،سپس مشاهده خواهید کرد که شادی و سعادت نصیب شما خواهد شد آنهم با فراوانی تمام.
هنگامی که عشق و صلح و آشتی در قلب شخصی که بر این هنرها و علوم کهنسال تسلط یافته است،حاکم شود و از آنها در نیتی خیرخواهانه و با هدفی مهربانانه استفاده کند،معجزاتی پایان ناپذیر ظاهر میگردد.
بشین و گوش کن
اگر میخواهی جواب هر مشکلی را بدانی، با عجله سراغ یک رواندرمانگر یا وکیل یا حتی یک دکتر نرو! بلکه با خودت بنشین و گوش کن.تو خودت تمام جوابها را داری… چرا؟!
هر اتم این عالم هستی در درون توست. تو یک جهان کوچک در این جهان بزرگی،بنابراین تمام جوابهای این عالم هستی نیز باید در تو باشد؛تمام راهحلها، تمام فرزانگی و خرد و تمام سعادت و شادیای که در جستجویش بودی، در درون توست…
راه حل الهی
راه حل الهي را بطلبيد تا شيوه ي درست
رهايي از مشكلاتتان را به شما بياموزد!
فرزانگی الهي را بطلبيد تا شهودتان را فعال كند!
خرد الهي را بطلبيد تا نقطه هاي مبهم را برايتان روشن كند!
پاسخ الهي را بطلبيد تا پاسخ سوالتان را بدهد!
بار الها! تو را شكر مي كنم كه در پرتو عشق الهي قرار دارم! آمین
آغاز حس هایت
اگر می خواهید لذت رشد را تجربه کنید،
خود را برای تحمل میزانی از درد آگاهانه آماده کنید.
بدون اندوه و دلتنگی کمال وجود ندارد.
چون بدون آنها متانت و مهربانی وجود ندارد.
خِرَد بدون مهربانی، و معرفت بدون متانت بیهوده است.
زمانی که به انتهای آنچه باید بدانی رسیدی،
به آغاز آنچه باید حس کنی قدم گذاشته ای.
و آن حس سرور و جشنی بی انتها است.
قدرت، توان و انرژی ای که برای این صعود نیاز داریم
در بیرون ما نیست. بایست آنرا در درون یافته و بپرورانیم.
هشیار شدن نسبت به غم و دردها
قبل از اینکه از بار درد و غم هایمان رهایی یابیم، باید به وجود و حضورشان احترام بگذاریم.زیرا آنها بی دلیل اینجا نیستند،در درون هر فردی شراره ای الهی نهفته است که باید ابتدا شناخته ، مشاهده و درک شود تا بتواند خرد لازم را به انسان بیاموزد.
آرام بودن و عجله نکردن
اضطراب و ترس و عجله،فورا ارتباطتان را با هوش کیهانی(ذهن کائنات)قطع می کند،حتی اگر این عجله در مسیر معنویت برای شما رخ دهد بزرگترین مانع راه است! بدانید اگر شما در مسیر قلب خود ثابت قدم باشید راه ها و دریچه هایی از خیر و برکت در بهترین زمان ، طبق زمانبدی الهی برای شما باز خواهند شد.شما زمانی که آرام نشوید،به هیچ قدرت ،خرد ،یا آگاهی ای دست نخواهید یافت! و همچنین آگاه باشید که ترس،قدرت را به ضعف تبدیل می کند.
چگونه با خرد درون ارتباط بگیریم؟
بسیاری از ما قادریم ندا یا خرد درون مان را بشنویم، اما تعداد کمی از ما درکش میکنیم و حتی عده ی کمتری یاد گرفتهایم که به آن اعتماد کنیم و فقط به چیزهایی اعتماد میکنیم که ذهن منطقی ما آن را درست میداند و تجربه کرده است.گاهی لازم است محدوده ی امن همیشگیتان را ترک کنید و وارد قلمرو دست نخورده ی الهامات درونتان شوید. چیزی که کشف میکنید شگفتانگیز خواهد بود؛ چیزی که به آن میرسید خودِ واقعی و زیباییِ حقیقیتان است.
دانش نتیجه یادگیری است ولی خرد از وجود داشتن و زندگی کردن می آید.جهان در فتح کسانی است که رها می کنند.یک روشن ضمیر هیچگاه از کسی نمی خواهد تا به چیزی ایمان بیاورد.او راه را صرفا نشان می دهد تا خود مردم آنرا درک کنند. روش های قدیمی مثل پافشاری و زور درهای جدید را نخواهد گشود.بلکه تنها مقاومت را خواهد افزود.اگر واقعا بیاموزیم که به ندای درون گوش دهیم،او بیشتر سخن می گوید.اما شنیدن این ندا، نیازمند خاموشی ذهن است.
نکته:
تفکر بیش از حد، بزرگترین منشأ حس ناخرسندی است.
سکوت تاثیر آرامش بخش عجیبی دارد،
به روحت اجازه می دهد تا بدور از افکار،
در صلح به سر برد.
دروازه ی خرد، شناخت خویشتن است!
تو تا زمانی که گل ندهي،
ناخشنود می مانی.
مواجه شدن با چالش ها
اگر از چالش یا رنج هایت اجتناب کنی،نمیتوانی خود را شفا دهی.نیاز هست که یک بار برای همیشه با آن درد یا رنج روبرو شوی و نور شفا را به پیکره درد بریزی و آن رنج دشمن تو نیست بلکه معلم توست و آن درد تو را محدود نخواهد کرد،بلکه تو را قدرتمندتر خواهد ساخت و در نهایت با خرد حاصل شده،ورای رنج را خواهی دید و بر خود و نیروهای مسدود شده غلبه خواهی نمود و دیگر دردی وجود نخواهد داشت. زیرا در عدم کسی باقی نمانده که درد بکشد.
پاسخ ها
کتاب ها میتوانند
شما را بسیار آموزش دهند
اما خرد واقعی در تنها نشستن
در سکوت و گوش دادن به روح می آید،
جوابها درون خودت هستند.
خودآگاهی
تمام انرژي ات را صرف يك كار كن: اينكه چگونه خودآگاه تر شوي.اگر تو تمام انرژي ات را صرف خودآگاهي كني،خودآگاهي ناگزير رخ مي نماياند و اين حق طبيعي توست.اما تو نبايد نصفه و نيمه تلاش كني.نمي تواني با تلاشي نصفه و نيمه به خودآگاهي برسي.خودآگاهي فقط زماني رخ مي نمايد كه تو صد در صد در آن باشي،درون آن باشي. زماني كه تو از هيچ چيز دريغ نكرده باشي. وقتي كه تمام تيرهايت را پرتاب كرده باشي، وقتي كه هيچ تيري را در تركش باقي نمانده نگذاشته باشي. آنگاه كه تو از جان مايه بگذاري، خودآگاهي بي درنگ رخ مي نمايد و اين رخ نمايي، آغاز تحولي عظيم است.
تو را از پست تر به برتر، از ضخيم و زمخت به لطيف و ظريف و از محسوس به نامحسوس دگرگون ميكند. تو را از ذهن به بي ذهني سوق مي دهد و در بي ذهني زيستن، عين خردمندي است. عمل كردن از روي بي ذهني،عمل كردن از روي خرد درون است. آنگاه زندگي تو زيبايي و برازندگي مي يابد. زندگي تو خداگونه مي شود. آنگاه هركاري انجام دهي، درست و رواست. نمي تواند نادرست و ناروا باشد.صرف خودآگاهي كافي است.اخلاق همچون سايه در پي خودآگاهي خواهد آمد.
یک درخت زمانی کامروا می شود که:
گل بدهد،
انسان نیز اینگونه به کامروایی میرسد،
شکوفه های گلهای عشق،
گل های شادی،گل های رهایی،
گل های خرد.
و هوشیاری و گل های وجودت
زمانی اتفاق می افتد
که تو از ذهن به قلب بروی
و بتوانی بجای نگاه از دریچه ذهن
از چراغ دل بنگری.
بیدار شو
تو هیچ مفهومی از گل زرّین نداری.تو هیچ ایدهای از الوهیت درونت نداری.
هیچ نمیدانی كه ملكوت خداوند در درون تو است.
تو آن امپراطور هستی كه به خواب رفته و در رویا میبیند كه گدا است.بیدار شو،
میتوانی در رویا به انباشتن دانش ادامه بدهی؛ این كمكی نخواهد كرد.
بیدار شو، بیدار شو!
تنها آنوقت است كه به خرد درون وصل خواهی شد. خرد چیزی جز بیداری نیست.خردمندی همان بیداری است.
شکوفایی
زمانی می توان نور را درک کرد،که به خرد تاریکی پی برد.روح آن هنگام در روشن ضمیری شکوفا میشود که توجه تفکیک نشده ذهن به منشا خالص و جاودان روح معطوف گردد.اعتماد کن! روحت هدف و برنامه ای دارد،گرچه نمی توانی آنرا به تمامی ببینی و بدان که هر چیزی آنگونه که بایست شکوفا خواهد شد.
در دنیا چیزی بالاتر از طبیعی بودن نیست و این عالیترین مرتبه و کمال مطلوب است.هر چیزی زمانی به اوج شکوفایی خود میرسد که در جستوجوی هدف و نتیجهای نباشد.افتادن در این مسیر، انسان را در آرامشی غوطهور میکند که حاصل دوری از تلاشهای بیهوده و تجویز اندیشه محدود او است؛ او میگوید: خرد طبیعت انسان است.طبیعی بودن در انسان، مستلزمِ بودن در یک آگاهی کامل است؛تنها کاری که باید انجام دهید این است که به انجام تغییری بنیادی اقدام کنید و زندگی بدون قواعد را از سر بگیرید. چرا مردم به قواعدی میچسبند؟ چون آزاد زیستن نیازمند این است که انسان خیلی آگاه باشد.
اعتماد به درس های زندگی
به درس های زندگی اعتماد کن
حتی اگه تو رو بترسونن
با عذابت کنار بیا
همونطور که با غمت کنار اومدی
وقتی اینها رو میبینی و درک می کنی
خردی در تو بالا میاد که راه حل
رو بهت نشون میده.
اگه باهاشون روبرو بشی
خرد درونت هر چیزی که
لازم داری رو بهت میده در لحظه.
بذر
خرد درون و بصیرت را نمی توان به دیگری انتقال داد،
چون پیشاپیش بذرش در او هست.
معلم واقعی بذر را لمس کرده ، اجازه می دهد
خودش بیدار شده جوانه بزند و رشد کند.
هر کسی دارای هدیه ای ویژه است.
اما همه آنرا نگشوده اند!
فردی که به بی نَفْسی رسیده است به هیچ عنوان فروتن نیست.
او نه متکبر است و نه فروتن.
او بسادگی خودش است
ذهنی برکت یافته است که می تواند از عادات خود فراتر رفته،
دوباره به وضعیت طبیعی خود یعنی “هشیاری ساکن” باز گردد.
تمام رشد معنوی، فرآیند به یادآوردن است.
معنویت را نمیتوان آموخت،باید اجازه داد تا آشکار شود.
تنها زبانی که قادر است کل حقیقت را بیان کند،
سکوت است!
حمل دانش دلیل بر خرد نیست
هر آنچه می دانی و اندوخته ای.اطلاعات، دانش، تجربه
همگی در همان لحظه ای که آنها را کشف کرده ای، پایان پذیرفته است.
حالا آن کلمات توخالی، مجموعه باطل، زندگی تان را سنگین و خسته کننده کرده است .
شما را از ورود به زندگی، حیاتی سرشار که هر لحظه در انتظار شماست، باز می داشته.
انسان فهیم هر لحظه با گذشته می میرد و دوباره در در لحظه حال متولد می شود.
وجود او همیشه در حال دگرگونی است. تولدی دوباره، رستاخیز…
بنابراین نیاز است که نسبت به این نکته آگاه شویم که حمل دانش،
دلیل بر خرد نیست.خرد از حضور ، بودن و اتصال با خویش
حاصل می شود.
سفر معنوی
سفر از عشق آغاز مي شود
و در نور يا روشني به پايان مي رسد
و عبادت پلي ميان اين دوست.
در این بین قرار است که کاملا پخته گردی
بگریی،بخندی،بسوزی ،بسازی
شاد شوی ،غمگین گردی
خرد و خمیر گردی و دوباره بلند شوی
تا آن خود حقیقیت بیدار گردد
و در نور روشنی به نیستی وارد شوی
تا آنگاه خدا در تو وارد شود و حضور یابد.
ارتباط روحی با منشا و سرچشمه ابدی آگاهی
بذرهای خرد و فرزانگی در بسیاری از نوشته های ثبت شده به ویژه در هنر،موسیقی و شعر گنجانده شده است.اما بیشتر از همه در خود طبیعت جای دارد.حقیقت واقعی را تنها می توان در یک نقطه کشف کرد.در ارتباط روحی هر مرد و زن با منشا و سرچشمه ابدی آگاهی و دانش مخفی درونی که هر انسانی باید به شخصه به جستجویش بپردازد و آن را بیابد.
ممکن است ما بتوانیم این مسیر را به دیگران نشان دهیم اما هر کس باید به تنهایی در این مسیر گام بردارد،تا آن که هر شخص گمراه شده قادر به انجام دادن این مسافرت گردد و تمام ما انسانها سرانجام به نور مطلق خردی که در انتهای این مسیر قرار دارد رسیده باشیم(بیدار شویم) به جایی که مدتهای مدید پیش،از همانجا آغاز کرده ایم.
بهشت
بهشت روی زمین را فقط
در درون میتوان یافت،از راه
تماس با خرد تغییر ناپذیر روشنگری
که در مراقبه یافت میشود ….
آن سرزمین بهشتی نامتناهی
را در درون خود بیابید.
فلورانس اسکاول شین معلم معنوی می گوید:
پیشرفت در معنویت
یعنی اینکه آدمی بتواند
خاموش بر جا ماند،
یا خود را کنار بکشد
تا خرد لایتناهی
بار او را سبک گرداند
و پیکارش را
به پیروزی برساند.
راهی وجود دارد که بگوییم آیا فردی متصل هست یا نه!
وقتی کسی در جلوی تو میایستد، آیا تو لذتی از در کنار او بودن حس میکنی؟
ساده است عزیزانم…
اگر معلمان سطح بالایی هستند که در جلوی تو مینشینند و خرد را به شما ارائه میدهند ولی در عین حال فقط جدی هستند و پُر مطالبه، و تو در او لذتی نمیبینی، برو و نمان!
چون عشق خدا چیزی است که تو را مملو از شگفتترین لذت ها و خنده ها میکند.آن از میان پرده میگذرد
و تو ای زنی که فرزندی را به دنیا آوردهای،تو میدانی من درباره چه چیزی صحبت میکنم.تمام آن دردی که به هنگام به دنیا آوردن کودک خود حس میکنی،وقتی برای اولین بار فرزند خود را در آغوش میگیری،تمام کاری که میخواهی بکنی خنده و آوازی از لذت است
آن خدا است!
خدا آن است!
تو اکنون در زمان و مکان مناسبی برای متصل شدن هستی،پاکترین و خالصترین اتصال؛
و چه اتفاقی میافتد وقتی متصل شوی؟
تمام سلولهای بدن تو آن را میفهمند
میلیاردها قطعه DNA تو آن را میفهمند
چون آن چیزی است که شما در درون سلولهای خود شروع به گرفتن آن کردهاید
قطعات طلا را
لذت را
این طلا، معرفِ خرد و اتصالِ مستقیم با خداست
کرایون
معصومیت
چنانچه دارای معصومیت باشید
به طور خودکار از خرد روح
به شما داده خواهد شد.
خرد روح با حرص و طمع
و دست و پا زدن به دست نمی آید.
آن زمانی می آید که دوباره به
معصومیت اولیه تان بازگردید.
بودن
اگر گزینشی در کار نکنی،اگر دانسته باشی چیزها نه نیک اند و نه بد،سلامت عقل خود را به کف آورده ای.برنگزیدن همانا بازیافتن فرزانگی و خِرَد گم شده در زمان است.
شعله جاودانگی
در میان دود دنیای فانی،شعله جاودانگی نهفته است ،این سفر اکتشافی به آن شعله ورای دود،به خود درون بدن و به الوهیت نهفته در طبیعت را آغاز کنیم،قانون حیات این است که هیچ چیز در دسترس نیست.مگر اینکه ابتدا از طریق گنجینه ها که درون روحت فراهم شده ،خرد را کسب کنی تا موهبت شما بتواند خوانده شود.
نور خرد درون
طلای نابی که خداوند در معدنِ وجود بندگانش نهان کرده است همان نورِ خِرَد است که باید آن را آزاد و به ظهور رساند. خِرَد، ذهن نیست، ذهن حباب پُر غبارِ رویِ خِرَد است.برای دستیابی به نور خرد درون ،ذهنِ پر قضاوت و ورّاج باید ساکت و متوقف شود تا نور به راحتی آزاد گردد این تمام داستان سلوک است.
عالم وحدت
راه ورود به عالَم وحدت زیبایی، خِرَد،
عشق، عدالت، رحمت، هستی، حیات، بخشندگی،
همگی یک چیز واحدند. تنها زمانی دارای معانی متفاوتی می شوند
که تو دست به تعریف آنها بزنی. زیرا تعریف کردن هر چیز،
جدا کردن آن است. این یعنی؛ تعریف کردن، کثرت به بار می آورد.
در مراقبه، ذهن تو، زبان به تعریف چیزی نمی گشاید.
روی چیزی اسم نمی گذارد. قضاوت نمی کند. فقط مشاهده می کند.
و دقیقاً از این روست که در مراقبه، کثرت خودخواسته محو و نابود می شود و تمایزات ذهنی از بین می روند و تو به لایه ی دیگری از آگاهی وارد می شوی. عالَمی که از آن به وحدت یاد می کنند.
شناخت خود
آغازِ به شناخت خود، شروعِ خرد است. راز جهان، در شناخت خود نهفته است.اين تعليمي است که هيچ کس نميتواند به شما بدهد،به جز خود شما، و زيبايي آن در اينجا است.اين کار نياز به توجه بيوقفه و ذهني دائماً پرسشگر دارد.
نيست شدن و یگانگی با کل
اگر براي نيست شدن در كل آماده باشي، پيامد آن شادماني است. اگر در برابر نيست شدن مقاومت كني و اگر بكوشي همچنان ماهيتي مجزا باقي بماني … اين كاري است كه همه مشغول انجام آن اند: تلاش برا ي يك « خود » بودن. تلاش براي محافظت از خويش، دفاع از خويش. همه مشغول حصار كشيدن به دور خود در برابر كل هستند. همه از كل مي ترسند، زيرا كل پهناور است. از همه طرف ما را فرا گرفته. ما همچنان به دور خود ديوار مي كشيم، ديوار چين را به دور خود مي كشيم، تا از خودمان محافظت كنيم و گرنه كل همچون سيل ما را فرا خواهد گرفت و ما را در خود غوطه ور خواهد ساخت!
بنابراين ما ديوار بزرگ چين را دور خود مي كشيم، تا پشت آن پنهان شويم، تا خرد و كوچك باقي بمانيم… ما جدا و مستقل نيستيم،هيچ انساني يك جزيره نيست. ما جزيي از قاره هستيم، بنابراين ستيزه جويي با قاره بي فايده است… در كل نيست شو، دست از «خود » بشوي. فراموش كن كه تو جدا و مستقل هستي. خودت را جزيي از كل احساس كن تا ببيني چقدر زيبا، شيرين و دلنشين است. تا ببيني هر لحظه اش چقدر پُر خير و بركت است.
عشق و خرد
بدون ترک کردن منزل هم نیز می توان دنیا را شناخت،
بدون پنجره نیز می توان راه را دید،
هرقدر دورتر رویم کمتر خواهیم دانست،
به همین ترتیب انسان فرزانه بدون دانستن میداند،
بدون دیدن می بیند و بدون اقدام انجام می دهد،
این یعنی دنیای درون انسان بازتاب جهان اطراف اوست؛
اصول حاکم بر هر دو عالم یکی هستند،
یقین را تنها می توان در دل یافت،
سردرگمی زاده دنیای بیرون است،
عشق است که حقیقت دارد.
زمانی که بدور از وابستگی و نفرت در میان جهان “حس”
حرکت می کنی، آرامشی بوجود می آید که در آن تمامی غم ها
پایان می یابند و فرد در خِرَد “خویشتن” زندگی میکند.
سخن پایانی:
دانش، سخن می گوید.اما خرد گوش فرا می دهد.
رشد کردن یعنی رفتن به اعماق درون،
همانجا که ریشه هایت وجود دارند!
تنها اکسیر هستی، هشیاری است!
که مس ذهن را به خرد زرین تبدیل می کند.
سلام نمیدونم چطورباید این همه لطف شماروبابت این همه اگاهی که به این راحتی نمیشه پیداش کرد جبران وتشکر کنم ممنونم ازتون.
مدتی هست که دارم میخونم مقاله های سایتتون رو بارها خواستم ازتون تشکر کنم ولی واقعا کلمه ای درخور این همه خوبی پیدا نمیکنم!گاهی اوقات که میخوام بیام سایتتون یکم سختمه ، تحمل این همه احساساتی که بهم هجوم میاره ! گاهی اوقات خوندن یه مقاله واسم ساعت ها طول میکشه فکر میکنم،حسرت میخورم،سرمست میشم، گریه میکنم دنیایی از حسایی که حتی اسمشون رو حتی نمیدونم!
امیدوارم نور بباره به خطوط راهتون.
مسیراگاهی تون هرروز سبزتر.
سلام ممنون از شما آرزو جان و سپاس از مهربونی و قلب زیباتون،بزرگوارید،سپاس از نگاه و انرژی خوب تون و همچنین دعای خیرتون که از وجود و روح پاک تون میاد،با آرزوی دریافت آگاهی های والا برای شما دوست گرامی.