مدیتیشن ماهامودرا چیست و چگونه انجام می شود؟

مدیتیشن ماهامودرا اغلب به عنوان استراحت در حالت طبیعی توصیف میشود. این حالت طبیعی است زیرا «ساخته دست بشر» نیست، بلکه جوهره طبیعی وجود ماست. بنابراین، فقط آرام و بدون تلاش استراحت کنید و خودتان باشید. این را میتوان هم در حالت مدیتیشن و هم بدون آن انجام داد، اما وقتی بتوانید این حالت طبیعی آرام را به هر بخش از زندگی خود بیاورید ، واقعاً دگرگون کننده میشود.
ماهامودرا Mahamudra Meditation ، مراقبه نهایی بودایی است که در هند آغاز شد و در تبت شکوفا شد و به شما میآموزد که به طور طبیعی در ذات ذهن خود استراحت کنید. ماهامودرا بالاترین شکل مراقبه در تبت است،
این یک تمرین مراقبه پیشرفته از مکتب بودایی تبتی کاگیو است. این تمرین از طریق سنت ماهاسیدهی از هند به تبت آمد که بر مراقبه و خودشناسی تمرکز داشت.
این بدان معناست که بر تجربه شخصی واقعی در مراقبه تأکید داشت تا درک علمی یا فکری از این فرآیند.
در تبت، سنت کاگیو که مراقبه ماهامودرا در آن ریشه دارد، اغلب به عنوان سلسله تمرین نامیده میشود.

ماهامودرا به این موضوع اشاره دارد که:
حقیقتی که فراتر از ذهن است. به وسیله ذهن دیده نمی شود.
با عمل آگاهانه نمی توان به نقطه بی عملی رسید.
اگر میخواهی به نقطه بیعملی که فراتر از فکر است. دست یابی، ریشه خود ، ذهن را قطع کن و در آگاهی برهنه(بدون ذهن) استراحت کن!
ماهامودرا مدیتیشن نهایی بودایی است
زیرا به عمق موضوع میپردازد. یکی از آموزههای اصلی و مضامین اصلی بودیسم، ایده رهایی از من کاذب یا شخصی است. تمام مدیتیشنهای ذهنآگاهی بوداییها بر اساس درک این است.
ایده ساخته و پرداخته شده از یک فرد جداگانه و مستقل. فقط یک داستان است.
بنابراین وقتی هویت کاذب را میبینید. از تمام مشکلات و رنجهایی که ناشی از باور به چیزی غیرواقعی است ، رهایی مییابید. مدیتیشن ماهامودرا به طور طبیعی در حقیقت خود بودن است.
ماهامودرا میگوید که حقیقت روح در واقع همان چیزی است که شما قبل از ساختن یک هویت کاذب هستید. بنابراین فقط آرام باشید و در حقیقت خودتان بودن و حضور را تجربه کنید و از ساختن چیزها دست بردارید.
آرامش حقیقت وجودتان، ریشه تمام جهلهایی را که باعث رنج میشوند را قطع میکند
و شما را بدون تلاش آزاد میکند. هیچ ماده اضافی دیگری لازم نیست.

همانطور که مولوی میگوید:
آنچه میجویی ، همان چیزی است که جستجو را انجام میدهد. شما همان چیزی هستید که به دنبالش هستید. فقط یاد بگیرید که از داستانسرایی در مورد اینکه چه کسی هستید دست بردارید و در حقیقت بیساخت خویش استراحت کنید.
آدوایتا نیز چیز مشابهی را آموزش میدهد و می گوید:
از خودسازی دست بردارید و شروع به بودن کنید. خودسازی عمل مداوم زدودن یک هویت کاذب از خود است.
روشهای مختلفی برای کشف ماهیت خود وجود دارد.
ماهامودرا از خودکاوی برای نگاه کنجکاوانه به ماهیت خود استفاده میکند. تا بتوانید ببینید چه چیزی با چرخاندن توجه خود به اطراف و پرسیدن سوالاتی از خود پیدا می کنید.
مانند اینکه رنگ ذهن من چیست؟
چه شکلی دارد؟
آیا صدایی میدهد؟
این سوالات به شما کمک میکنند تا کشف کنید که در واقع بی شکل و مانند فضا هستید. بدون هیچ مرزی.
روش دیگر خیره شدن به آسمان است که تجربه فضای درونی، ماهیت واقعی شما را تحریک میکند.
و ماهامودرا همچنین یک جهتگیری جدید به زمان و مکان است.
زیرا معمولاً ما سعی میکنیم. برای نتیجه تلاش کنیم.
اما مدیتیشن ماهامودرا در واقع ماهیت واقعی و غیرمادی ماست و همیشه بوده است.
بنابراین درست مانند فضا، به ما آموخته میشود که:
ماهامودرا هیچ علتی ندارد.
ماهامودرا هیچ شرطی ندارد.
و ماهامودرا هیچ روشی ندارد.
ماهامودرا هیچ مسیری ندارد.
و در نهایت ماهامودرا هیچ نتیجهای ندارد.

جوهره ی ماهامودرا
چند نکته وجود دارد که نشان میدهد این واقعاً چه احساسی دارد یا چگونه به نظر میرسد.
برخلاف نفی کامل چیزی، ماهامودرا به ماهیت درخشان ذهن شما به عنوان حقیقت اشاره میکند.
این چیز در واقع هیچ است که کمی متناقض است. اما کاملاً هیچ نیست.
این جنبهی آگاه و دانای واقعی یا خود شماست که به آن اشاره میشود و آنقدر آشکار و نزدیک است. که به راحتی به عنوان بیاهمیت یا نامربوط نادیده گرفته میشود. اما در واقع این آگاهی درخشان یا برهنه ، جوهرهی ماهامودرا یا حقیقت بیدار بودن است.
ماهامودرا تجربه ای بی قید و بند از اتحاد خالی بودن و آگاهی است.
بنابراین به عنوان یک مراقبه گر ، متوجه میشوید که بدون هیچ تلاشی ، یک آگاهی طبیعی وجود دارد و سپس با کمی کاوش و خوداندیشی بیشتر ، متوجه میشوید که این آگاهی درخشان کاملاً شبیه به فضا یا نامرئی است. همین! این ماهامودرا است.
در آن فضای درخشان آگاهی استراحت کنید و استادان میگویند. هیچ تمرین دیگری لازم نیست. و هیچ کار دیگری برای انجام دادن باقی نمانده است.
همانطور که استاد بزرگ بودایی، دیلگو کینست رینپوچه ، میگوید:
“تمام امید و ترس را کنار بگذارید و در این یقین تزلزل ناپذیر استراحت کنید که سادگی ابدی آگاهی. خود تمام کاری است که برای تبدیل شدن به یک موجود بیدار باید انجام شود. این راه کامل مراقبه است که در آن صلح، عشق و خرد بدون تلاش شکوفا میشوند.”
نکته دیگر این است که:
این شناخت فقط با نشستن در مراقبه حاصل نمیشود. بلکه قرار است در تمام طول روز به خاطر سپرده شود، و با تکیه بر آگاهی درخشان که در مدیریت همه موقعیتها بسیار ماهر است.
با دیدگاهی جدید و تازه به موقعیتها نزدیک شوید. این آگاهی دارای خرد، شفقت و حساسیت به لحظه حال است که وقتی یاد میگیرید به آن تکیه کنید و اعتماد کنید. از همه چیز مراقبت میکند.

یک استاد ذن همین حقیقت را کشف کرد:
و آن را بزرگِ زاده نشده نامید، که فقط بر جنبه خالیای آن و نه تازه خلق شده تأکید دارد. هرگز زاده نمیشود. زیرا از ازل آنجا بوده است.
بنابراین به درون خود بنگرید. به آنچه همیشه آنجا بوده و اکنون نیز آنجاست. زاده نشده راه دیگری برای گفتنِ جاودانگی است.
استاد ذن، بانکی، ما را ترغیب کرد که:
قاطعانه درک کنید که آنچه زاده نشده و به طرز شگفتآوری روشنگر است. واقعاً ذهن بودا است.
آگاهی همیشه حاضر
میتوانید هر لحظه را با شناخت روشنایی خالیِ همیشه حاضر، مهر و موم کنید.
در واقع هر تجربهای که دارید، در هسته خود، یک آگاهی برهنه را نشان میدهد.
دیدن مستقیم آگاهی برهنه درخشان در واقع غیرممکن است، مانند چشمی که نمیتواند خودش را ببیند.
اما وقتی از هر تجربهای آگاه هستید. چه چیزی باشد که میبینید. چه چیزی است که میشنوید یا حتی فکر میکنید.
همین تجربیات نشان میدهند که:
باید آگاهی در پشت آنها وجود داشته باشد.
تا از آنها آگاه باشید.
در نهایت کلام آخر راجع ماهامودرا
جستجو نکنید.
عینیسازی نکنید.
هیچ حالت ذهنی را جعل نکنید.
تمام تلاشها را به طور کامل متوقف کنید و استراحت کنید.
در آرامش عظیم آگاهی طبیعی استراحت کنید.

نحوه انجام مدیتیشن ماهامودرا:
چشمها در تمام مدت این مدیتیشن بسته باشد.
مرحله اول: 30 دقیقه
با چشمان بسته بایستید و اجازه دهید بدن تان آزاد و پذیرا باشد. منتظر بمانید و همکاری کنید.
ناگهان احساس نیاز می کنید: اگر بدن تان آسوده باشد.
انرژی هایی ظریف، بدن را به حرکت در می آورند. این حالت خارج از کنترل شما صورت می گیرد.
مرحله دوم: 20 دقیقه
زانو بزنید و دستهای خود را به طرف آسمان بگیرید.
کف دستها و سر باید رو به بالا باشد.
احساس کنید که هستی به درون شما جاری می شود.
با جریان یافتن انرژی در بازوان خود ، لرزشی نامحسوس مانند لرزش برگ در نسیم را احساس خواهید کرد.
اجازه بدهید این لرزش وجود داشته باشد و ادامه یابد.
پس از چند دقیقه، هنگامی که احساس کردید کاملا پُر شده اید. به جلو خم شوید.
و پیشانی خود را روی زمین بگذارید.
و تبدیل به َمرکبی شوید که از طریق آن انرژی الهی و زمینی به هم می پیوندند و یکی می شوند.
این روند را حداقل شش بار دیگر تکرار کنید.
مرحله سوم: 15 دقیقه
دراز بکشید و خاموش و بی حرکت باقی بمانید. و در بودن و حضور کامل باشید.






