وابستگی چیست و به چه دلیل وجود دارد؟چگونه از وابستگی رها شویم؟
- 11 دی 1399
- admin98
- یک نظر

وابستگی در حقیقت به این دلیل وجود دارد که تو حضور نداری و به جای تکیه به درون و مرکز وجودت به دیگران و چیزهای دیگر چشم دوخته ای.روزی به ملاقات دوستی رفتم كه در جنگلی بسیار دور افتاده زیر درختی زندگی میكرد،ولی ریاضتكشان دیگری نیز در آن اطراف بودند.روزی در زیر این درخت نشسته بودم كه سالك تازهواردی آمد و در غیبت این دوستم كه برای غسلكردن به رودخانه رفته بود، در زیر درخت او نشست و به مراقبه پرداخت.
دوستم از رودخانه بازگشت و مرد تازه وارد را از درخت دور كرد و گفت:
“این درختِ من است، تو برو و درخت دیگری پیدا كن،در جایی دیگر.هیچكس نمیتواند زیر درخت من بنشیند!”
و این مرد، زن و فرزندان و خانهاش را ترك كرده بود! حالا آن درخت دارایی او شده است، نمیتوانی زیر درخت او مراقبه كنی!
شکل های تازه از وابستگی
تو نمیتوانی به سادگی از وابستگی فرار كنی.شكلهای تازهای بهخودش خواهد گرفت.تو فریب میخوری، ولی وابستگی وجود دارد.پس با وابستگی نجنگ. فقط سعی كن بفهمی كه چرا وجود دارد.و سپس علّت ژرف آن را بشناس: چون تو وجود نداری، وابستگی هست. در درونت، وجود خودِ تو آنقدر غایب است كه میكوشی برای احساس ایمنی ، به هرچیزی بچسبی. تو ریشه نداری، پس میكوشی از هر چیزی ریشه بسازی.
ریشه های وجود
وقتی در خودت ریشه داشته باشی؛ وقتی بدانی كه كیستی؛وقتی بدانی كه این وجودی كه در توست، چیست؛ كه این آگاهی درونِ تو چیست؛ آنگاه به هیچكس و هیچ چیز نمیچسبی و وابستهاش نمیشوی.این به آن معنی نیست كه عاشق نمیشوی. در واقع، تنها دراینصورت است كه میتوانی عشق بورزی، زیرا حالا سهیم شدن ممكن میشود و آن وقت، عشقت بیقید و شرط، بدون انتظارات و توقعّات است.تو فقط سهیم میكنی، زیرا فراوان داری، آنقدر داری كه سرریز میگردد. این لبریزشدن از خود،عشق است. و هرگاه این لبریزشدن به سیل تبدیل شود، وقتی با لبریز شدنت تمامی كائنات سرشار شود و عشق تو ستارگان را لمس كند، در عشق تو زمین احساس شادمانی دارد و تمامی كائنات در آن غرقه میشود، آنوقت است كه این عشق به اخلاص تبدیل شده است.






