چرا باید مدیتیشن انجام دهیم؟ و مدیتیشن چه تاثیری بر وجودمان می گذارد؟
- 21 دی 1399
- admin98
- یک نظر

مدیتیشن راهی است برای باز کردن مسیرها و به جریان انداختن انرژی در بدن.در کالبد هر موجود زنده کانال هایی از انرژی وجود دارد که سلامت جسمی و روانی هر فرد ،به جریان انرژی در آن وابسته است.اگر این کانال ها بسته شوند امکان مبتلا شدن به بیماری و مشکلات فیزیکی برای فرد تشدید خواهد شد.در مدیتیشن تمام سمهایی که در درونت جمع کردهای را دور میاندازی؛ تمام گرد و خاکها، تمام گذشتهی مرده.زیرا فقط بعد از آن که تهاجمی در تو نباشد و آسوده باشی، نزدیک شدن به الوهیت ممکن میشود.در مدیتیشن, ما جستجو میکنیم که با هر صورتی که برمیخیزد بیتملک شویم نه با انکار او یا کنار زدن او , بلکه با کاملاً اجازه به او که باشد و متوجه به آنکه او در درون این فضای خالی آگاهی برمیخیزد.
هنگامی که به راه رفتن،به طرز صحبت کردن،طرز غذا خوردن و حتی به خشم و آزمندی خود،فقط نگاه می کنی.بدون هرگونه ملامت و رد و قبول در صحیح ترین آغاز مدیتیشن قرار داری.
وقتی مینشینید و تلویزیون تماشا میکنید،هیچگونه تلاشی نمیسازید. بدان خاطر است که میتوانید برای مدتی طولانی آنجا بنشینید. وقتی در مدیتیشن مینشینید , اگر تقلا بکنید , قادر نخواهید بود برای مدتی طولانی بنشینید.تمنا میکنم شیوهای را که در اتاق پذیرایی خود مینشینید تقلید کنید. بیتقلایی کلید برای موفقیت است.ستیز نکنید. سخت تلاش نکنید. فقط به خودتان اجازه دهید که بنشینید. این شیوه راحت نشستن آرامشبخش نیز هست.به جسم خود اجازه دهید که راحتی اختیار کند و در آسودگی باشید.
هشیاری کامل
ساده و راحت باشید، فقط در هشیاری راحتی اختیار کنید در این تمرین همه چیز مدیتیشن است حتی در حال غذا خوردن، نوشیدن ، لباس پوشیدن ، دیدن ، شنیدن، بوئیدن ، چشیدن ، لمس کردن ، فکر کردن و هر کاری که میکنید، همه چیز باید با حضور ذهن ، بهطور آگاهانه، با تمامیت ، کامل بودن، و با دقت نظر انجام شود. آنگاه مدیتیشن، معنیدار میشود.مدیتیشن فکر کردن نیست، بلکه تجربه ی لحظه به لحظه.زندگی ی لحظه به لحظه، بدون تمسک کردن، بدون محکوم کردن، بدون قضاوت کردن، بدون ارزیابی، بدون مقایسه کردن، بدون انتخاب کردن، بدون انتقاد کردن است هشیاریِ بیانتخاب.آن فقط نشستن نیست؛ آن روشی برای زندگی کردن است. آن باید با سرتاسر زندگی ما درآمیخته شود. در واقع مدیتیشن تعلیم و تربیتی برای چگونه دیدن، چگونه شنیدن ، چگونه بوئیدن ، چگونه غذا خوردن، چگونه نوشیدن، چگونه راه رفتن با هشیاریِ کامل است.رشد حضور ذهن مهمترین عنصر در فرایند هشیاری است.
کسی که به ذهن می چسبد و با آن هویت می گیرد. نمی تواند حقیقت ورای ذهن را مشاهده کند .هر کس که سعی در تمرین قوانین بودا دارد ،حقیقت ورای تمرین را درک نمی کند .تمام تمرینها و هر آنچه انجام می دهید از ذهن است . فقط مشاهده گری ( تماشاگر بودن ) از ذهن نیست .این را به یاد بسپار . حتی وقتی که مدیتیشن می کنی تماشاگر بمان ، مدام آنچه که رخ می دهد را ببین.

مدیتیشن نه سفر در فضا است نه سفر در زمان بلکه بیداری در لحظه است.
بازگشت به کودکی
مدیتیشن برای باز گرداندن تو به کودکیات است.به زمانی که محترم و آبرومند نبودی،و نمیخواستی چیزی را وانمود کنی.به زمانی که میتوانستی کارهای دیوانهوار و کودکانه انجام دهی.به زمانی که معصوم بودی، به زمانی که از جهانی دیگر بودی. دنیوی نبودی. تو باید به آن نقطه باز گردی و از آنجا دوباره شروع کنی.
روشن شدن ذهن
مدیتیشن،تبدیل ناآگاهی به آگاهی است.معمولاً فقط یک دهم ذهن ما آگاه است و نُه دهم آن ناآگاه. فقط یک قسمت کوچک،لایه ای نازک از ذهن روشن است و هدف، توسعه ی آن قسمت روشن است تا کل ذهن در نور غرق شود و هیچ زاویه و گوشه ای تاریک نماند. مدیتیشن واقعی همیشه برای کسانی اتفاق می افتد که به فکر سود و نتیجه اعمالشان نیستند.در واقع خود مدیتیشن حالتی است که در آن علاقمندی به نتیجه از میان رفته است.
تمرین
آنچه که در مدیتیشن یاد میگیرید ,در فعالیت و گفتگو تمرین کنید ;به هیچکس اجازه ندهید که شما را از آن وضعیت آرام دور کند.از صلح و آرامش خود محافظت کنید.وقت و انرژی گرانبها را در صحبت عاطل و باطل سپری نکنید.در سکوت غذا بخورید ; در سکوت کار کنید.خدا به سکوت عشق میورزد.
کشف وجود
دو راه برای کشف وجود دارد؛اولی مدیتیشن است ،بدون کسی دیگر عمق را می جویی.دومی عشق است ،با دیگری عمق را می جویی. مدیتیشن چیزی نیست که حتما باید در وضعیت بدنی خاصی و یا در زمانِ خاصی آن را انجام داد.مراقبه حالتی از هشیاری است که باید در تمام طول روز استمرار پیدا کند و تمرین شود.در فضایی که فکر به دور خودش می آفریند، عشق وجود ندارد.این فضا انسان ها را از هم جدا می کند.مدیتیشن پایان دادن به این فضا و پایانِ منیت است آنگاه روابط معنایی دیگر می یابند.
با آن بمان
وقتی که تمرین مدیتیشن ذن (Zen) میکنی ،تلاش نکن و فکرهایت را متوقف نکن. بگذار که از خود متوقف شوند. اگر چیزی وارد ذهنت شد،بگذار که وارد شود، و بگذار که بیرون برود. او مدت زیادی نخواهد ماند. وقتی که سعی کنی و فکرت را متوقف کنی،معنایش این است که توسط آن ناراحت شدهای .با هیچ چیزی ناراحت نباش،با آن بمان،درخواستی نداشته باش قبول یا ردش نکن.خوب یا بد تلقی اش نکن شاهد و ناظر باش او خود خواهد رفت.
مدیتیشن این قابلیت را در تو ایجاد می کند که بدون نیاز به دیگری در تنهایی شاد باشی.اما عشق این توانایی را به تو می دهد که شادمانی خود را با دیگران شریک شوی.مدیتیشن درونی است،عشق بیرونی است.مدیتیشن زیباترین هنر جهان است بر خلاف باور اشتباه مدیتیشن برای کسب قدرت و بدست آوردن و خواستن ها نیست.بلکه یعنی هنر در لحظه بودن و در بُعد حقیقت خود بودن.در مشاهده گری نیازی به سرکوب افکار نیست.
نیازی به تمرکز نیست،نیازی به جستجو نیست وقتی در لحظه همه چیز را بپذیرید همان طور که هست و بدون قضاوتی نظاره گر باشید.آن هنره ناب و عشق جاودان را جایی در لا به لای سکونِ بین دم و بازدم تجربه خواهید کرد.بنابراین کار خود را در جهان انجام بده، اما باطناً سکوت را حفظ کن و آنگاه همه چیز نزد تو خواهد آمد.
برای تجلی بخشیدن خویش بر شغل خود تکیه نکن او میتواند به دیگران سود برساند، اما نه به تو،امید تو در حفظ سکوت در ذهن خود و سکون در قلب تو قرار دارد.انسانهای تجلی واقعیت یافته بسیار ساکت هستند.
عبادت
عبادت و مدیتیشن خودشان نتیجه ی خودشان هستند و اگر آنها را وسیله ای برای رسیدن به نتیجه ای دیگر بکار بریم، از دستشان خواهیم داد.اگر درک کنید عبادت چیست، نتیجه آن اصلا برایتان اهمیتی نخواهد داشت،عبادت خود نتیجه خود است و ارزش آن در خودش نهفته است.بنابراین از عبادتت پُلی نساز برای خواستن و رسیدن به چیزی زیرا عبادت و مدیتیشن یک خواستن نیستند یک بودن هستند برای وصل شدن به آن یگانه.
متوقف کردن دنیا کل هنر مدیتیشن است و زيستن در لحظه زیستن در ابدیت است.چشیدن طعم لحظه، بی هیچ عقیده ای،بی هیچ ذهنی، چشیدن جاودانگی است.معبد واقعي آزادي است گذشته را لحظه به لحظه مردن و حال را زندگي كردن.وقتی مدیتیشن میکنید ,سعی نکنید فکرهای خوب داشته باشید ,سعی نکنید فکرهای بد را دور نگه دارید ,سعی نکنید فکرها را متوقف کنید و سعی نکنید بدنبال آنها بروید.بلکه ,در وضعیتی از هشیار بودن از فکرها هنگامیکه بر میخیزند راحتی اختیار کنید.
مدیتیشن صرفا کنترل جسم و فکر نیست،مدیتیشن سیستمی برای دم و باز دم نیست،مدیتیشن تمرکز کردن نیست،تمرکز مانع است، دفع میکند، یک مقاومت است و لذا موجب کشمکش و جدال درونی است. یک ذهن مدیتیور ، میتواند تمرکز کند چون یک عامل مهار کننده نیست، یک مقاومت نیست،اما یک ذهن تمرکز کننده نمیتواند مدیتیشن کند. مدیتیشن یعنی:سر در آوردن از ضمیر خودآگاه و پی بردن به همه حرکت ها و فعل و انفعالاتی که در آن سوی فکرها و احساس ها لمیده اند!
کیفیت مشاهده
تماشا کردن مدیتیشن است. مهم نیست چه چیزی را تماشا می کنی: درخت یا رود یا ابر یا بازی کودکان. نکته در موضوع مشاهده نیست. مدیتیشن کیفیت مشاهده و کیفیت بیداری و آگاهی است. مدیتیشن یعنی آگاهی. هر کاری را با آگاهی انجام دهی به مدیتیشن تبدیل می شود. مهم نیست چه کاری، بلکه کیفیتی که به کارت می آوری مهم است. اگر آگاهانه راه بروی راه رفتن تبدیل به مدیتیشن می شود. اگر با آگاهی به آواز پرنده ها گوش بدهی به مدیتیشن تبدیل می شود. اگر با آگاهی و مشاهده گری به سر و صدای ذهنت گوش بدهی می شود مدیتیشن. نکته مهم این است که به خواب نروی.
مواجهه با تنهایی
مدیتیشن راهی است برای رسیدن به آمادگی مواجهه با تنهایی. به جای فرار از آن، عمیق شیرجه زدن به درونش و اینکه دقیقا ببینی چیست. و بعد شگفت زده میشوی، در مرکز اصلا تنهایی نیست. در آنجا تنها بودن وجود دارد که پدیده ای کاملا متفاوت است. پیرامون شامل تنهایی است و مرکز شامل تنها بودن. پیرامون شامل انزوا و عزلت است و مرکز شامل تنها بودن است. و زمانی که زیبایی تنها بودنت را بشناسی، انسانی کاملا متفاوت خواهی شد؛ هرگز احساس تنهایی نخواهی کرد.
حتی در کوهستان یا در بیابان، جایی که کاملا تنها هستی، احساس تنهایی نخواهی کرد؛ زیرا در تنهایی ات میدانی که خدا در توست، در تنهایی ات چنان در خدا ریشه داری که اصلا به این اهمیت نمیدهی که آیا کسی در بیرون هست یا نه. تو در درون سرشار و غنی هستی. اگر تنها بودنت را بشناسی، حتی در تنهایی هم تنها نخواهی بود. آنگاه فرد همچون فواره شروع به سرریز شدن میکند. از آن تنهایی رایحه ی عشق برمیخیزد و از آن تنهایی خلاقیت پدید می آید؛ زیرا از آن تنهایی خدا شروع به جاری شدن میکند، تو بامبوی تو خالی میشوی… او شروع به آواز خواندن میکند. اما آواز همیشه از آنِ او است.
مدیتیشن عمیق شدن درک است هرچه بیشتر ساکت شوی باهوش تر میشوی.پس زمانی که اینجایی،تاجای ممکن ساکت بمان خاموش بمان و از آن درک جدیدی درتو برمی خیزد .این درک کل وجودت را دگرگون می کند.