عاشق خودت باش به چه معناست?

عاشق خودت باش یعنی، قبل از هر چیز به خودت عشق بده، و آن را در درونت پرورش بده، زیرا ما تنها چیزی را می توانیم به دیگران بدهیم که ابتدا خود آن را در درون مان داشته باشیم. تنها در این صورت است که عشق حقیقی درونت، از طریق جریان طبیعی اش به دیگران منتقل می گردد، بدون هیچ صحنه سازی و تظاهری با خلوص از قلبت جاری می گردد.

مردمانی به طور مداوم گله و شکایت می کنند که دیگران آنها را دوست ندارند و این را به بیرون از خود ربط می دهند، در حالی که هیچ خویشتن دوستی برای خود ندارند. وقتی تو، خود را دوست نداشته باشی طبیعی است که دیگران نیز تو را دوست نخواهند داشت، بنابراین خود را دوست بدار تا دوست داشتنی شوی.

نگاه درونی زیبا

زیبا اندیش که باشی

همه چیز را زیبا می بینی.

نگاه از درون تو می آید؛

نگاه درونیت را به دنیا زیبا کن!

تا دنیا زیبایی هایش را بر تو جاری کند.

تو زیبا ببین تا زیبا دیده شوی.

تو عشق بده تا عاشق شوی

نور باش تا نورانی گردی

و در نهایت از خودت عشق را

 برجای گذار تا ابدی شوی.

عشق مطمئن‌ترين راه پيروزی واقعی است

اما راه عشق‌، راهی است عجيب و غريب و بسيار متناقض،

زيرا عشق از تسليم آغاز می‌شود و در پيروزی پايان می‌يابد.

تناقض در اينجاست.

عشق خواهان پيروزی نيست اما پيروز می‌شود.

عشق می‌خواهد تسليم شود اما تسليم شدنش پيروزی می‌آورد!!!!! 

و مردمی كه می‌كوشند پيروز شوند، ‌شكست خورده باقی می‌مانند.

شايد آنان از نگاه اين دنيا پيروز باشند اما اين پيروزی واقعی نيست، 

زيرا مرگ آن را از بين خواهد برد.

پيروزی واقعی، پيروزی‌ای است كه حتی مرگ نيز نتواند آن را از بين ببرد. 

تنها آنگاه خودت را پيروز بدان كه چيزی ناميرا به دست آورده باشی. 

عشق نخستين جرقه ناميرا بودن را در تو می‌زند. 

آن كس كه عشق را می‌شناسد، دير يا زود ناگزير از شناختن هستی است. 

تو فقط بايد به ژرف‌تر ساختن عشقت ادامه دهی. 

عاشق خودت باش تا پيروزی از آن تو شود.

شخصی نزد بودا رفت و از او پرسید:

چگونه میتوانم دیگران را خوشحال کنم؟ به آنها خدمت کنم، احساس همدردی عمیقی دارم.

بودا به او نگریست و غمگین شد.

مرد گفت چرا ناراحت شدی؟

بودا گفت :مشکل است. به نظر نمی رسد که خودت خوشحال باشی،

میخواهی کاری کنی تا دیگران خوشحال شوند.

چگونه چیزی را که نداری، میخواهی با دیگران شریک شوی.

اول خودت باش.

یکبار که شدی، دیگر رسالت نیست.

یکبار که سعادتمند شدی، دیگر از راه خود برای یاری به دیگران بیرون نمیروی.

کل وجودت کمک است.

هر وقت که باشی، کمک میکنی.

اگر نزدیک درخت بنشینی، به آن کمک میکنی،

خودآگاهانه، نه با زور و فشار .

با تقلا، اگر کاری بکنی غلط است.

چگونه عشق می ورزی ؟

عمل نیست ،مرحله ای از وجودت است .

عاشق هستید، روشنایی دارید.

درهایتان باز است.

هر که میخواهد به درون بیاید.

او دعوت شده است.

رها کردن مقایسه خود با دیگران

برای یک انسان شاد بودن ، فرد باید تمام مقایسه ها را رها کند.

تمام ایده های احمقانه برتر یا پایین تر بودن را رها کند.

تو نه برتری نه پایینتری . تو به سادگی خودت هستی.

هیچ کس مثل تو وجود ندارد.

هیچ کس که تو بتوانی با آن مقایسه شوی.

 آنگاه ناگهان تو در خانه هستی.

به خودت احترام بگذار و عاشق خودت باش،

 زیرا کسی تا به حال مانند تو قبلا نبوده

و در آینده هم دوباره نخواهد بود.

عشق به خویشتن

تلاش نکن که زندگی را بفهمی، زندگی را زندگی کن

تلاش نکن که عشق را بفهمی عاشق شو؛ خودِ عشق باش

یادت باشد تا وقتی شخص، به خود عشق نورزد

 نمی تواند برای هیچکس دیگری احترام قائل شود

شخصی که با خودش کنار نیامده است

هرگز نمیتواند با جهان خارج کنار بیاید

به همین دلیل، همه عشقشان قلابی است

و همه عزت و احترامشان دروغین است

 پوشالی و تهی است، تو که به خودت احترام نمی گذاری

 چطور می توانی به دیگری احترام بگذاری؟

 تا وقتی عشق به خویشتن در وجودت متولد نشده

 بر دیگران درخشیدن نخواهد گرفت

نخست باید برای خودت روشنایی باشی

 آنگاه روشنایی تو گسترش خواهد یافت

 و به دیگران سرایت خواهد کرد.

عشق به خود

هر گاه عاشق کسی باشی

تمام تلاش خود را میکنی

که او را نرنجانی،

و همواره شادی، لبخند و آرامش او را خواهانی.

پس ، با خودت اینگونه باش.

عاشق خودت باش،

و اجازه نده از هیچ چیز برنجی،

از همه تصاویر زندگیت عبور کن

و آسوده باش..

به گذشته ات چسبیده نباش

و نگران از آینده نیز نباش

این دم را شاد بگذران

و خود را دوست بدار

تا آن دم نیز پیشکشی های این دوست داشتنت

را برایت به ارمغان بیاورد.

سخن پایانی:

خودت را دوست بدار،

شدیدا عاشق خودت باش،

 و در همین عشق،

غرور تو،

نَفْس تو،

از بین خواهد رفت.

و هر گاه نَفْس  از بین رفت.

عشق تو به دیگران خواهد رسید.

و این دیگر ارتباط نیست،

بلکه سهیم شدن است.