شعله درون چیست؟
- 19 اردیبهشت 1403
- admin98
- یک نظر
شعله درون این گونه تعریفی می شود، در درون هر انسانی شعلهای وجود دارد که نگهدارنده شور و نشاط و محافظ نیروی حیاتی اوست. این آتش درون، قدرت درک و دفع آنچه که دیگر مورد نیاز نیست را دارد. چه در ذهن، چه در بدن یا اینکه چه در روح باشد. این شعله درونی شما را محافظت و حمایت میکند و به سوی وجود متعالیتان زبانه میکشد. آن شعله را دریاب و راه اتصال با آن را باز کن.
این شعله با مراقبه، خودآگاهی و بودن در لحظه حال زبانه می کشد و راهش را به سمت خویشتن حقیقی باز می کند.
در میان دود دنیای فانی، شعله جاودانگی نهفته است ،این سفر اکتشافی به آن شعله ورای دود، به خود درون بدن و به الوهیت نهفته، در طبیعت را آغاز کنیم، قانون حیات این است که هیچ چیز در دسترس نیست. مگر اینکه ابتدا از طریق گنجینه ها که درون روحت فراهم شده ،خرد را کسب کنی، تا موهبت شما بتواند خوانده شود.
وجود درونی
هیچکس جز خودت نمی تواند در مورد وجود درونی ات کاری انجام دهد. تو ارباب دنیای درونی خودت هستی و همانطور که دنیای درون ساکت تر می شود، طبیعتاً چشمانت عمیق تر می شوند، با عمقی همچون اقیانوس.
همانطور که وجود درونی ات بی ابر می شود، چهره ات نیز بی ابر می شود، فقط یک آسمان باز.
همانطور که وجود درونی ات ، سرچشمه ی زندگی ات، شعله ی زندگی ات کشف می گردد، چیزی از آن شعله از تمام منافذ بدنت شروع به تابیدن می کند.
پاراماهانسا یوگاناندا معلم معنوی می گوید:
تو بارقه یک شعله ابدی هستی.
میتوانی آن بارقه را پنهان کنی،
اما هرگز نمیتوانی آن را نابود کنی.
حضور
عشق سراسر وجودت را
به شعله اشتیاق می کشد ،
و در عین حال به تو شکیبایی و
متانت لازم را نیز می آموزد .
عشق آموزگار کمال است
و حضور داشتن تو ، در هر لحظه
دریچه ورود به وادی عشق است.
نکته:
در آتش دگرگونی
روح مانند پرنده ای عرفانی
از شعله ها برمیخیزد و پرواز میکند،
از خرد گذشته استفاده میکند تا راه جدید را بیابد.
الگوهای ذهنی کهنه ات را رها کن
و در اکنون و اینجا حضور داشته باش…
مجذوب تبریزی می گوید:
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست؟
لبخند
لبخند شما باید بازتابی از
خنده پروردگار نامتناهی باشد.
بگذارید که نسیم عشق او
لبخندهای شما را در دلهای
همگان پخش کند.
شعله آنها مسری
خواهد بود.
عطار نیشابوری می گوید:
جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهان عاشقان، افسانه ایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آری من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال، من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق
اشراق در سکوت رخ میدهد
برای همین است که باید تا حد ممکن درون تان ساکت باشد
آنگاه شما حتی نیاز به مرشد هم نخواهید داشت.
اگر سکوت شما عمیق شود، خود جهان هستی شما را به بوداسرشتی مشرف میسازد.
تمرین مراقبه شما را برای آن سکوت عظیم آماده میسازد که در آن، جهان هستی در درون شما به یک شعله تبدیل میشود.
دم و بازدم
حقیقت را می توان میان دم و بازدم یافت
پس از دم و درست قبل از آنکه نفس بیرون بیاید
اینجا مکان حقیقت است
دم زندگی است و بازدم مرگ
و درست در میان این دو خدا
یا همانا حقیقت ایستاده است
یک روز پس از اینکه،
از این تب و تاب باز ایستادی،
نور کوچکی را در قلبت خواهی دید.
نخست جرقه ای خواهد بود،
سپس شعله ی شمعی،
سرانجام همچون آتش بازی خروشنده ای
آنگاه بیدار خواهی شد…
سوزاندن ناخالصی های وجود
تکه چوبی که کنار آتش قرار بگیرد
خودش نیز تبدیل به آتش می شود.
به همین ترتیب درد و رنجی که
از درون شما را می سوزاند
دو حالت دارد:
می تواند شما را در ناآگاهی تان،
بسوزاند و خاکستر کند.
و یا شما می توانید با حضورتان
بعد سوزاندن تمامی ناخالصی های وجودتان
آن آتش را به شعله آگاهی و هشیاری
تبدیل کنید و از چرخه لذت و رنج فراتر روید
و آن گاه در مرکز وجودی تان آسوده بیاسایید.
چراغ عشق در درون
زندگی تنها زمانی زندگی است که چراغ عشق در درون وجودت بسوزد …
آن گاه که شعله های عشق تو چنان شعله ور باشند که گرداگرد تو را روشن سازد، به دیگران سرایت کند…
آن گاه که عشق تو چنان ملموس باشد که دیگران بتوانند آن را لمس کنند … و آن گاه عشق، نه فقط به خودت ، بلکه به همه کس برکت خواهد رساند …
انسان راستین همواره جهان و هستی را غنی تر میکند …
او از خود چیزی به هستی می بخشد … و تا زمانی که تو چیزی از خود نبخشی ، هرگز احساس شادمانی نخواهی کرد … از راهِ خودِ بخشیدن ، به هستی است که در کار آفرینش مشارکت مي کنی ، زیرا آنگاه تو یک آفریننده میشوی … آفریننده بودن ، جزیی از خدا بودن است … هیچ راه دیگری غیر از این نیست.
زر ناب
در “جسم” شما خرد بیشتری نهفته است تا عمیق ترین حالات فلسفی شما!
دانستن راه یک موضوع است؛ پیمودنش اما، داستان دیگریست!
زندگی تنها یک فرصت برای بالیدن است،برای شدن، برای شکفتن!
زندگی در ذرات خود تهی است.تا خلاق نباشی،
نمی توانی زندگی را سرشار از خرسندی کنی.
تو ترانه ای در دل داری که باید خوانده شود!
و رقصی در وجود داری که باید به حرکت در آید!
با ژرف تر شدن آگاهی نور می افشانی!
ما از ماده ای ساخته شده ایم که نور نام دارد.
آگاهی, آتش درون تو را روشن می کند.
و هنگامی که شعله ور شدی,
آرزوها در این آتش خواهند سوخت.
ناخالصی ها در این آتش خاکستر خواهند شد.
و تو از این میان چون زر ناب بیرون خواهی آمد.
نور متعلق به درون توست
به خاطر داشتە باش که هیچ شعله ای در این دنیا نمی تواند
تو را از ترس هایت رها کند، به جز شعلەی درونت
به نور های این دنیا اعتماد نکن
آن شمع درونی ات را روشن کن …
سخن پایانی:
در جستجوی هیچ نوری
در دنیای بیرون نباشید.
آخرین سخنان بـودا این بود:
«چراغ راه خود باشید.
نوری پیش پای خود باشید.»
هیچ جای دیگری به دنبال نور نباشید.
نور در درون شماست.
کمی عمیقتر به درون بروید
و آنگاه اخگر را خواهید یافت
و زمانی که آن شعله را در
درونتان یافتید، به زودی شعله میشوید.
آتش خواهید شد؛ آتشی که تطهیر میکند،
آتشی که دگرگون میکند، آتشی که
تولدی تازه به شما میبخشد.