خلوت گزینی
انسان با توسل به خلوت گزینی
و تنهایی با رفتن به غارها و یا سرگردانی ،
یا با پیوستن به گروهی در خانقاه و صومعه نمی تواند
ذهن اش را از پیروی الگوهای داده شده برهاند
نشستن در گوشه ای و پیروی از تمرینات تکراری ،
سودی ندارد زیرا مفهوم زندگی ، ارتباط است
ما در ارتباط با انسان ها و در بررسی و
مطالعه ی پدیده های بیرونی و درونی ،
شروع به درک خویش می کنیم
هر شکل دیگری از شناخت و معرفت ،
فقط یک نوع انتزاع است و ما قادر نیستیم
خود را در شرایطِ انتزاعی مورد مطالعه
و تعمق قرار دهیم .
کریشنامورتی
دریافت حقیقت
برای دریافت حقیقت نیازی
به خلوت گزینی و رفتن به هیمالیا و انزوا نیست.
آیا اتاقکی، گوشه‌ای، جایی داری
که آنجا تنها بنشینی و مراقبه کنی؟
همانجا غارِ تو و کوهِ مقدس توست.
همانجا ملکوت خداوند را خواهی یافت..
زندگینامه یک یوگی
یوگاناندا
مراقبه و عشق
اگر آسوده باشی می‌بینی که دیگران نیز آرام تر شده‌اند.
اگر مراقبه گون باشی ناگهان می‌بینی که درختان در مراقبه اند،
صخره‌ها در مراقبه‌اند، ماه در مدیتیشن عمیقی است.
وقتی عشق در تو شروع به لبریز شدن می کند؛
نه آن عشقی که تو می‌شناسی،
بلکه آن عشقی که بوداها می شناسند. ناگهان می‌بینی که در تمام اطرافت در حال جاری شدن است.
از گیاهان جاریست،
تو این را رایحه می‌نامی اما این عشق است،
از خورشید جاریست،
تو آن را نور می‌نامی اما عشق است.
از زمین جاریست،
تو آن را جاذبه می‌نامی اما عشق است.
این سکوت شب، جیک جیک پرندگان، سکوت هیمالیا…
همه این‌ها عشق است،
اما اول باید در تو اتفاق بیفتد.
داستان سالک و هیمالیا
درمورد يك سالك شنیده ام که سي سال درهیمالیا به سر ميبرد.او احساس میکرد که دراين سي سال کاملا ساکت شده ونفسش از بین رفته است.آنوقت يكي از مریدانش به او گفت،دراین نزديكي جشني مذهبي برپاست و ما مایلیم شما هم با ما بیایید.بنابراین برای شرکت در جشن رفتند.ولي وقتي وارد جمعیت شدند و يك غريبه پا روي پاي آن سالك گذاشت،بي درنگ متوجه شد که بار دیگر خشم و نفسش برخاسته است.او در شگفت شد: يك غريبه با پاگذاشتن روي پاي من چیزی را به من نشان داد که هیمالیا دراین سی سال نتوانست به من نشان بدهد.بنابراین فرار کردن چاره نیست.مجبور نیستي فرار کني،باید متحول شوي.بنابراین فرار کردن را در زندگي يك کلید ندانید،بلکه متحول شدن را کلید بدانید
اوشو
پی نوشت:
گاهی سکوت یک فضا مثل سکوت کوه،جنگل،کلبه ای دنج و یا یک فضای بکر را با سکوت درون خود اشتباه می گیریم و فکر میکنیم که این سکوت از آن ما است و از درون مان می آید اما در صورتی که آن سکوت از فضای موجود نشات میگیرد نه از درون ما،داستان ذکر شده،مثال خوبی برای این مساله می باشد و آگاهی به این نکته حائز اهمیت است
مریم_و
اسرار_درون
