شروع کنید

مراقبه به زبان ساده چیست و نحوه انجام آن چگونه است؟

مراقبه به زبان ساده چیست و نحوه انجام آن چگونه است؟

مراقبه به زبان ساده چیست؟آموزش کاربردی و سلیس آن

مراقبه به زبان ساده حالتی از بی ذهنی است.نه در کانون ذهن است، نه در پیرامون آن، در واقع اصلا در ذهن نیست.بلکه تماشا کردن ذهن از بیرون است. این همان معنای دقیق شور و سرمستی است.خارج ایستادن از ذهن، عین شور و سرمستی است.این همان مراقبه است. 

تو تنها تماشاگر هستی نه یک مداخله‌گر و نه هویت یابنده ذهن.به این می ماند که در سکوت زیر سایه درختی نشسته ای و به رفت و آمدها می نگری.این که چه کسی می گذرد مهم نیست. فقط آن چه را که روی می دهد، بدون ابراز علاقه یا بی علاقگی، بدون دفاع کردن یا محکوم کردن، بدون هیچ قضاوتی، تماشا میکنی.آنگاه که بتوانی ذهن را بدون محکوم کردن یا تحسین آن و بدون گفتن این که این کار خوب است یا بد است تماشا کنی آنگاه که بتوانی در سکوتی ژرف تماشاگر ذهن باشی، این همان مراقبه است.

مراقبه به زبان ساده و سلیس

 

در این مطلب به زبان ساده و از دیدگاه های مختلف به شرح مراقبه خواهیم پرداخت:

آگاه بودن‌

مراقبه به زبان ساده یعنی آگاه بودن‌ بر کلماتی‌که استفاده می‌کنید.ژست‌هایی که می‌گیرید نحوه راه رفتن‌تان‌، غذا خوردنتان، نحوه تعامل‌تان با دیگران‌ ،هنگامی‌که در اتوبوس هستید‌،هنگامی‌که در دفتر کارتان‌، یا آشپزخانه مشغول کار هستید.آگاه بودنِ « بدون رد یا قبول » بر همه آنچه دور و اطراف شماست‌، و بر همه آنچه درون شماست‌ مراقبه است.مراقبه یا مدیتیشن، تلاش برای ساکت کردنِ سر و صدای ذهن نیست؛بلکه این است که به یاد بیاوری که آن سر و صدا، هویت و ماهیت تو نیست.این، باعث ساکت شدن ذهن می شود.

زندگی یعنی مراقبه

مراقبه کردن حالت خاصی ندارد زندگی یعنی مراقبه

وقتی راه می روی فقط راه برو

وقتی ظرف میشوری فقط ظرف بشور

وقتی غذا میخوری فقط غذا بخور

وقتی گوش میدهی فقط گوش بده

در هر کاری در همان کار باش

و به آن کار عشق بورز

این یعنی اصل مراقبه و حضور تو

مراقبه چیست و چه فوایدی دارد؟

 

مراقبه یعنی:

فراموش کردنِ آنچه فراگرفته ای و رها شدن از شرطی شدگی ها و خواب واره ها مراقبه به زبان ساده است. یعنی : نگریستن به خود مانندِ رودخانه ای که قبل از پیوستن به دریا ،به خود می نگرد.اما پس از پیوستن به دریا دیگر کسی نیست تا بنگرد و کسی نیست تا نگریسته شود و در این حالت آزاد  خواهی شد.

وقتی که افکار افتادند،وقتی تو به نقطه ای برسی که ذهنت بدون محتوا شود.جایی که تو فقط باشی، بدون هیچ فکری که در تو حرکت کند.آنگاه هیچ چیز مختل نمی شود.آن وقت دریاچه ی آگاهی و معرفت تو مطلقاً ساکن است.هیچ موج و تلاطمی در آن نیست.آن وقت ماه و ستارگان همه در آن شکوه عظیم بازتاب میکنند و دریاچه آیینه می شود.

هنر بودن

گیاه برای سبز شدن نمی جنگد، فقط سبز می شود.

ماهی برای شنا کردن تقلا نمی کند،فقط شنا می کند.

گل برای روئیدن تقلا نمی کند، شکفته می شود.

 پرنده برای پرواز کردن تقلا نمی کند، به سادگی پرواز می کند.

برای رُشد و پروازت فقط خودت باش نیازی به مقایسه خودت با دیگران نیست تو از راه خود به مقصد میرسی و این هنر را مراقبه به تو می آموزد.

هنر بودن در مراقبه

 

وحدت

در مراقبه، ذهن تو، زبان به تعریف چیزی نمی گشاید.روی چیزی اسم نمی گذارد. قضاوت نمی کند. فقط مشاهده می کند.و دقیقاً از این روست که در مراقبه، کثرت خودخواسته محو و نابود می شود و تمایزات ذهنی از بین می روند و تو به لایه ی دیگری از آگاهی وارد می شوی. عالَمی که از آن به وحدت یاد می کنند.

یکپارچگی وجود آدمی:

برای آنکه در سرت کسی حرف نزند،برای آنکه در درونت مرتب بر سر هر امری صداهای مخالف و موافق را نشنوی.برای آنکه از جنگ با خویش و در خویش خلاص شوی باید وجودت واحد و یکپارچه شود.

یعنی باید قلب و ذهن و زبانت یک کلام شوند و به وحدت رسند.در اکثر انسانها قلب یک چیز می گوید،ذهن و زبان چیز دیگری.ریشه ی تشتت و پاره پاره شدن آگاهی آدمی همینجاست.از اهم کارهای که مراقبه می کند،ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین این سه وجه از وجود است.

مراقبه در هنگام خوردن و آشامیدن:

اغلب ما بسیار نا آگاهانه میخوریم و می آشامیم. مانند یک آدم آهنی. اگر مزه آنچه که در حال خوردن آن هستیم به طور عمیق در وجودمان چشیدن نشود فقط شکم خود را پُر کرده ایم. با آرامش تمام بخورید و بیاشامید. نه اینکه فقط مواد غذایی را ببلعید. مزه غذا را بدون هیچ عجله ای حس کنید و با آن یکی شوید. مثل اینکه وقتی چیز شیرینی میخورید اجازه بدهید تا طعم شیرینی در تمام وجودتان رخنه کند. آن وقت است که واقعاً از مزه لذت میبرید. در این حالت مزه غذا نه فقط در دهان و زبان، بلکه در تمام بدنتان لمس میشود.

استفاده از حس چشایی راهی قوی برای زنده کردن تمام احساسات بدن است هر چیزی که میخورید، مزه آن را به خوبی حس کنید چون در غیر این صورت تمام حسهای بدنتان مرده میشوند. این امر موجب میشود تا بتدریج تمام احساساتان دچار ضعف شود و همه انرژی بدنتان در ذهن و مغز متمرکز شود.همین امر در موقع نوشیدن نیز صدق میکند. وقتی آب مینوشید سردی آن را بخوبی حس کنید. چشمان خود را ببندید. آب را مزه کنید. سردی آب را که به بدنتان منتقل میشود دریافت کنید در این زمان است که سردی آب جزئی از وجودتان میشود. این مراقبه به شما کمک میکند تا حسهای خود را تقویت کنید.

مراقبه در هنگام خوردن و آشامیدن

تمام مراقبه درباره ی چیست؟

روند غیرخودکار کردن،پس هربار که رنج می کشی،از آن یک مراقبه بساز.هشیار باش. گوش به زنگ باش.آگاه باش.شتاب نکن عجله نکن. بسیار هشیارانه و با توجه و دقت و آهسته.به صدای درد و رنجت گوش بده.حالا به درد و رنجت نگاه کن.با هشیاری و آگاهی تمام،اگر بتوانی چنین کنی تعجب خواهی کرد به زودی تمام حماقت این افکار را خواهی دید.تو خودت خواهی دید. و این دیدن از تمام وجودت خواهد بود.نگرشی از تمامیت تو خواهد بود.

مراقبه چیزی نیست جز گشایش تمام ابعاد وجود تو،به روی همه آنچه که هست.به روی زیبایی هستی،به روی نغمه باد.به روی رهایی ابرها.به روی تمام اسرار پیرامون تو و به روی تمام آنچه که در در بیرون و در درون توست.تمام ذرات عالم درحال تبادل انرژی باهم و تاثیر بر روی آدمی هستند.اما آدمی آگاهانه میتواند،این تبادل انرژی را مدیریت کند.کافیست به مراقبه نشسته،آگاهانه انرژیها را بسوی خود برگرداند.

تمام مراقبه درباره ی چیست؟

 

سرچشمه

مراقبه راهِ بدست آوردن نیست، بلکه راهِ خالی شدن است.در این تهی شدن است که از آن چیزی که نمیتوان نامی بر آن نهاد پُر میشوی…

با استفاده از انرژی قلبی تان و مراقبه سریع تر پیشرفت می کنید زیرا با سرچشمه هماهنگ هستید،هشیاری مرکزی کیهانی.

بهشت روی زمین را فقط در درون می‌توان یافت،از راه تماس با خرد تغییر ناپذیر روشنگری که در مراقبه یافت می‌شود .آن سرزمین بهشتی نامتناهی  را در درون خود بیابید.

هر يك نفس آگاهانه مراقبه است.بر نفسهايت دم و بازدمت  آگاه شو.

سرچشمه در مراقبه

افکار حین مراقبه

در حین مراقبه، فکری به ذهن من خطور می کند؛

فکر دومی می آید و می گوید، آن فکر، مراقبه تو را مختل و مخدوش کرد.

 فکر سوم می آید و می گوید فکر دوم بیشتر مراقبه ات را مخدوش کرد.

فکر چهارم می گوید فکر نکن تا مراقبه ات مخدوش نگردد؛

غافل از اینکه خودش عامل دیگری برای مخدوش کردن مراقبه بوده است.

به این طریق زنجیری از اندیشه های مُخل مراقبه در ذهن من به حرکت می افتد.

آنقدر به جریان این فکرهای مُخل هشیار شو تا ذهنت به (طور طبیعی) آرام بگیرد.

آن آرامش طبیعی یعنی مراقبه صحیح؛ یعنی مراقبه ای که در آن (خود)از ذهنت غیبت کرده است.

مراقبه چشمه‌ایست که آرامش خداوند از آنجا به روح شما جاری می شود.  

افکار حین مراقبه

حضور و هشیاری کامل

وقتی ساکت می‌نشینید و خویشتن را مراقبه می‌کنید.بسیاری چیزها می‌توانند بر روی سطح بیایند .درباره آن‌ها اصلاً کاری نکنید.در مقابل آن‌ها واکنش نشان ندهید.همان‌گونه که آن‌ها می‌آیند.همان‌گونه نیز بوسیله خودشان خواهند رفت.همه آنچه که اهمیت دارد حضور و هشیاریِ کامل از خویشتن است.

یک گل می افتد حتی اگر ما آن را دوست داریم.و علف هرز رشد می کند حتی اگر ما آن را دوست نداریم.پس آسوده باش مراقبه یعنی آسوده باشید.تمام درهای وجود خود را باز بگذارید.با افکار و وراجی های ذهن نجنگید،فقط تماشایشان کنید.اجازه دهید افکار بیایند و بروند.فقط به آنها چای سِرو نکنید یعنی درگیر افکارتان نشوید.

مراقبه یعنی آنچه را که هست

بدون نام مشاهده کردن .

مراقبه یعنی دیدن و ماندن در دیدن.

مراقبه یعنی حرکت به سوی مرکز وجود،

یعنی به سمت خود کشیده شدن.

مراقبه یعنی آسوده باشید

ابر

به ابرها نگاه کن که بی هیچ تلاشی شناورند.مشاهده ات را مانند یک ابر شناور بیاور.در آغاز یک تلاش خواهد بود.اما به یاد بسپار فقط آن هست که بی تلاش می‌شود.با حضورت اجازه می‌دهی بیشتر و بیشتر شود.مراقبه به زبان ساده طریقه ای است جهت کشف خود و به خود حقیقی رسیدن.نیاز نیست ساخته شوی یا چیزی در تو اضافه شود.هیچ چیز از بیرون نمیتواند تو را به حقیقت پیوند دهند .کشف خود تنها بدست خود میسر است.مراقبه به پرسش‌های ذهن پاسخ نمی‌دهد،بلکه خود ذهن را که بسیاری از پرسش‌ها و سردرگمی‌ را در زندگی ما می‌آفریند حل می‌کند.

مراقبه و ابر

مراقبه دارای هیچ چارچوبی نیست

مراقبه پنجره نیست ، در نیست ،

 مراقبه تمرکز نیست ،

 مراقبه توجه نیست .

 مراقبه آگاهی است .

مراقبه چیزی نیست جز

سعی در پاکسازی وجود ،

سعی در یافتن طراوت و جوانی ،

سعی در دستیابی به سرزندگی و هشیاری بیشتر .

اگر عاشق کاری باشی که می کنی ،

 اگر عاشق طریقه زندگی ات باشی ،

 آن وقت در حال مراقبه ای

مراقبه پرواز به فراسوی ذهن است .

مراقبه نهایت و اوج تجربه لذت است .

مراقبه دارای هیچ چارچوبی نیست :

یک کوآنِ ذِن هست که می گوید:

چند راهب (مانک) از مسیری می گذشتند. مردی را می بینند که روی تخته سنگی نشسته است و به دشت نگاه می کند. کنجکاو می شوند که مرد چه می کند. یکی از راهب ها می گوید او دارد به گوسفندانش فکر می کند. راهب دیگر می گوید خیر، او در فکر خانواده اش است. هر راهب چیزی می گوید و اختلاف بالا می گیرد. در نهایت تصمیم می گیرد از خود مرد بپرسند. وقتی از مرد علت را جویا می شوند جواب می دهد “هیچی، فقط اینجا نشستم.

این کلید مراقبه (مدیتیشن) است. شاید بی آلایش ترین و ساده ترین تعریف برای مراقبه «بی بهانه نشستن»

مراقبه «بی بهانه نشستن»

و کلام آخر:

مراقبه به زبان ساده تسلیم است،نه تقاضا.مراقبه تحمیل کردن مسیر خود به هستی نیست.بلکه آرام گرفتن در مسیری است که هستی می خواهد در آن باشی.در مراقبه به تمامیت و صلح با هستی میرسی و دیگر تقلا نمیکنی تا به جایی برسی،چون تو پیشاپیش رسیده ای.

admin98 وب‌سایت
4.3 4 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
وحید
وحید
4 سال قبل

good

1
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx