موقعیتها شما را غمگین و ناراحت نمیکنند.شادی باید از مرکز وجودتان بیاید

موقعیتها شما را غمگین و ناراحت نمیکنند.
ممکن است باعث درد فیزیکی بشوند
اما شما را ناراحت نمیکنند.
افکارتان شما را ناراحت میکنند.
این تعبیرها و داستانهایی که
به خودتان میگویید هستند که
شما را ناراحت و غمگین میکنند.
آنچه اتفاق میافتد را تفسیر نکن.
فقط ببین، نظاره کن و اجازه بده عبور کنند
چون تو لایق آرامش و سعادت هستی.

شادی و حس و حالت باید از مرکز وجود تو بیاید
هیچ فرقی نمیکند
که ابرها بالای سرت باشند، یا نه.
شادیات را به روز آفتابی موکول نکن.
این آسمان، فقط با احساس خود تو آبی میشود.
همچنین شادی ات را به افراد ، موقعیتها
و بیرون از خود نیز گره نزن
چون در این صورت کنترل وجودت را
به بیرون و دیگران می سپاری
شادی و حس و حالت باید
از مرکز وجود تو بیاید.
در این صورت سرور الهی
را تجربه می کنی
که از منشا روح ات می آید
و این هشیاری، ورای تمامی حالات
بیرونی است.

صعود از موقعیت کنونی
مسیر معنوی حقیقی مانند یک مارپیچ است.
ما دوباره و دوباره به همان افراد، مکانها و آموزه ها بر میگردیم. زندگی مانند یک حلقه تکرار شونده در حال چرخش به دور خود است تا زمانیکه تصمیم می گیریم به جای تکرار «چرخیدن» در این حلقه از آن «صعود» کنیم.
زمانیکه دست از غرق شدن در عادت ها و شرایط تکراری بر می دارید وارد مسیر مارپیچ معنوی می شوید که در آن هر نقطه متفاوت از نقطه قبلی خود است.
مانند کوهی که شما در حال صعود آن هستید، برای «صعود» از یک چرخه تکرار شونده باید بتوانید فراتر از یک نگاه، منطق و موقعیتها را ببینید و آن نیاز به «پذیرش و درک» دارد تا بتوانید از موقعیت کنونی خود بالاتر بروید.
تلاش برای فرار از حلقه تکرار شوند را متوقف کنید، در عوض بیاموزید از موقعیت کنونی خود «صعود» کنید.

خویش باعث درد و رنج نمیشود
این ایگو (نَفْس ) است که باعث درد و رنج است
همانکه میگوید «من اینم من آنم » وقتی ایگو تصمیم میگیرد
تا ، کسی باشد درد و رنج آغاز میشود
وقتیکه تو فقط من باشی درد و رنجی وجود ندارد
همین که من تبدیل میشود به مثلا مایکل درد شروع میشود
صبح از خواب بیدار میشوی چه کسی از خواب بیدار میشود؟
مایکل از خواب بیدار میشود همین اولین رایحه صبح مایکل
را از خواب بیدار خواهد کرد سپس تمام پدیدهها ظاهر میشوند
و همزمان درد و رنج نیز به همراه آنها خواهد آمد
بگذار من بهتنهایی باقی بماند و پساز آن دیگر رنجی نخواهد ماند
درد و رنج همیشه در ارتباط با سایر چیزها
و موقعیت های دیگری است که به گذشته تعلق دارند
درد و رنج با گذشته در ارتباط است

معجزه تسلیم
گر نمی توانید شرایط بیرونی را بپذیرید
آنچه که درون شما رخ می دهد را بپذیرید
اگر نمی توانید رویداد خارجی را قبول کنید
پس موقعیت درونی تان را قبول کنید
به عبارت دیگر به درد مقاومت نکنید
اجازه دهید درد آنجا باشد
به این اندوه،درد،ترس و یا هر نوع رنجش
پیش آمده تسلیم شوید
آن را بدون برچسب گذاری ذهنی نظارت کنید
آن را با آغوش باز بپذیرید و ببینید معجزه تسلیم
چگونه این رنج عمیق را به آرامشی عمیق تر تبدیل می کند.
این مصلوب شدن شماست،اجازه دهید این فرصت
رستاخیز و معراج شما باشد.
