مطالعه خود به چه معناست و چرا باید خویشتن را بشناسیم؟
- 24 مرداد 1401
- admin98
- 4 نظر

مطالعه خود به معنای یادگیری درک بهتر این است که چرا آنچه را که احساس می کنید، احساس می کنید و چرا به شیوه ای خاص رفتار می کنید. داشتن این آگاهی به شما فرصت و آزادی می دهد تا چیزهایی را در مورد خودتان تغییر دهید و به شما امکان می دهد زندگی دلخواه خود را ایجاد کنید،تقریباً غیرممکن است که تغییر کنید و خود را بپذیرید اگر مطمئن نیستید که چه کسی هستید. داشتن وضوح در مورد اینکه چه کسی هستید و چه می خواهید می تواند قدرت بخش باشد و به شما اعتماد به نفس ایجاد تغییرات را بدهد و نهایت اینکه وجود واقعی تان را که همان خویشتن تان است کشف کنید
فرد باید خودش را مطالعه کند، این تنها راه رسیدن به الوهیت است
خودت را بشناس، به درون خودت برو. خودت را مطالعه کن. زیرا او در پشت تو پنهان است، درون تو است. او درونی ترین هسته ی تو است .تو آن معبد هستی، به درون برو. خودت را مطالعه کن .تو یک پدیده ی عظیم هستی. هر آنچه را که هستی مطالعه کن. و روزی که خودت را کاملا شناختی، او خودش را آشکار خواهد ساخت. او در پشت تو پنهان است، در درون تو قرار دارد . او همان تو است در ژرف ترین وجود خودت. پس خودت را مطالعه کن.

بدن
بدن انسان حقیقتا یک کپی کاملی است از تمام سیستم های پهناور کیهانی ای که بیرون از او واقع اند،هر سلول از بدن همانند کیهان کوچکی است در برابر کالبد انسان که خود همانند سیستم کیهانی عظیم تر و پیچیده تر است،میلیون ها میلیون مجموعه های کیهانی که در یک واحد فردی جمع آوری شده اند،در لایه های درونی انسان حاصل جمع تمامی کیهان ها پنهان شده است. بشر طی مطالعه ی خود کیهان های پُر عظمت بیرون از خود را در می یابد و با سِیْر کردن در درون خود به جهت بیرون رفتن از خود او، همه ی قدرت های خفته ی خود را بیدار میسازد،با انجام این عمل او در تماس آگاهانه با تمامی سیستم های جهانی،چه مادی یا فیزیکی و چه روحی یا معنوی واقع میشود و به این ترتیب فضایی بی پایان را پُر میکند.

درک خویش
انسان با توسل به خلوت گزینی و تنهایی، با رفتن به غارها و یا سرگردانی یا با پیوستن به گروهی در خانقاه و صومعه نمی تواند ذهن اش را از پیروی الگوهای داده شده برهاند. نشستن در گوشه ای و پیروی از تمرینات تکراری ،سودی ندارد. زیرا مفهوم زندگی ، ارتباط است،ما در ارتباط با انسان ها و در بررسی و مطالعه ی پدیده های بیرونی و درونی ، شروع به درک خویش می کنیم. هر شکل دیگری از شناخت و معرفت ،فقط یک نوع انتزاع است و ما قادر نیستیم خود را در شرایطِ انتزاعی مورد مطالعه و تعمق قرار دهیم.
رامانا ماهارشی معلم معنوی می گوید:
آنچه در جستجویش هستی در درون توست.
کتاب ها در بیرون اند.
پس چرا جهت نادرست را
برای مطالعه درون انتخاب می کنی؟
اگر بطور پیوسته مشاهده گر هشیاری باشید،
خود این هشیاری استادی میشود که
حقیقت را برای شما آشکار می کند.
او چیزی نیست که انسان جار می زند
او چیزی است که عمیقِ عمیق در قلب انسان است که تعیین می کند چه اتفاقی برای او می افتد. خواندن کتاب ها نیست، مطالعه نیست، او رفتن به کلاس ها نیست. او نشستن با خویشتن است. ساکت شدن،هر چه عمیق تر و عمیق تر در درون خویشتن رفتن است. متحول ساختن ذهن خود و جسم خود تا زمانی که چیزی اتفاق بیفتد. کاملا خالی شو، بی قراری ذهن را فروبنشان. آنگاه شاهد شکوفایی هر چیزی از همین خالیا خواهی بود.در خاموشی است که نور از پنجره روح به درون می تابد.

آنچه در جستجویش هستی در درون توست
چرا جهت نادرست را برای مطالعه درون انتخاب می کنی. با ارزشترین چیز در اقیانوس در کف او قرار دارد. مروارید آنچنان چیزی کوچک،اما هنوز هم بسیار با ارزش و برای تهیه بسیار سخت است. به همان ترتیب نیز خویش مثل مروارید است.برای آنکه او را پیدا کنید باید در سکوت ، عمیق ، هرچه عمیق و عمیقتر، تا آنکه به او برسید تا ژرفنا غوطهور شوید.

این چالش را امتحان کنید
ما تمایل داریم هویت خود را از طریق موقعیت خود در جامعه، دوستان و خانواده، نیازها و خواسته های بدن خود، و بیان عاطفی و فکری ذهن خود ببینیم. به عنوان مثال: ممکن است بگوییم “من دانشجوی اقتصاد هستم. دو خواهر و یک برادر دارم و در شیراز زندگی می کنم”. ما به ندرت وقت می گذاریم تا به ماهیت واقعی وجودمان فکر کنیم. برای پرسیدن این سوال که “من کیستم؟”
توصیف خود بدون چیزهای بیرونی
به این فکر کنید که خودتان را برای شخص دیگری توصیف کنید. بدون اینکه چیزی در مورد چیزهای بیرونی که در زندگی شما وجود دارد. دوستان، خانواده، مطالعه و غیره ذکر کنید. فقط روی خودتان، احساس و رفتارتان تمرکز کنید. شاید برخی از نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید.
آیا موفق به کشف افکار، احساسات و رفتارهای خود شده اید؟
آیا خودآگاهی مهم است؟
داشتن درک واضح تر از الگوهای فکری و رفتاری به شما کمک می کند تا دیگران را درک کنید. این توانایی همدلی روابط شخصی و حرفه ای بهتری را تسهیل می کند.
زمانی که ما خودآگاه تر باشیم. به سبب این مطالعه خود، بهتر می توانیم خودمان را درک کنیم. سپس میتوانیم تغییراتی را که میخواهیم ایجاد کنیم و نقاط قوت خود را بشناسیم تا بتوانیم آن چیزی که می خواهیم را بسازیم. خودآگاهی اغلب اولین قدم برای تعیین هدف است. این شامل اعتراف به زمانی که پاسخی ندارید و اشتباهات خود را قبول دارید.









خیلی زیبا..من جامعه و معلم و جغرافیا و عرق و قومیت و اداب و رسوم و دانشگاه و مدرک و تخصص و حرفه و بدن وووووووو نیستم..من ما ورای تمام این پوستهای خارجی هستم..من عشقم،من اگاهی نابم،من بیداری محضم،من روحم،من بی انتها و جاودانه هستم..اینجا هستیم تا این حقایق را درک کنیم،بدون فهم اینها ما پوچ و بی معنا هستیم..جسمی بدون روح..درختی پژمرده،رودی خشکیده و بدون آب،کتابی بدون نوشته..به قول شمس حکیم هر نفسی طعم مرگ را می چشد اما هر نفسی طعم زندگی را نمی چشد.
درود ممنون از شما و سپاس از دیدگاه آگاهی بخش تون.
کف دریاست صورت های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی…
دوستت دارم💙
درود بر شما و حضرت مولانا