درون خود را جستجو کن به چه چیزی اشاره دارد؟
- 01 بهمن 1403
- admin98
- 2 نظر

درون خود را جستجو کن ، پاسخ ها آنجاست. در عمق ژرفای درون همیشه آن شاهد وجود دارد، آنی که انسان را در حال تجربه کردن مشاهده می کند و آن شاهد خاموش، «خود جاودانی» توست.
این اوست که در تمام عالم، در تمام حالات هستی،
در تمام فرمها وجود دارد. تمام نامها، نام اوست.
تمام شکلها، شکل اوست و تمام صفات و حالات هستی
حقیقتاً از آنِ اوست. اگر کسی به دنبال آن جاودانِ لایزال است
جستجوی آن در هر کسی و هر چیزی مفید است.
جستجوی حقیقت ، مأموریت انسان است تا بتواند به سوی جاودانگی پیش رود.
تو خودت آن خویش آشکار و مبرهنی. جستجو و یافتن ، تمامش درون خودت است.
آتش دگرگونی
این بدن فیزیکی چیزی که تو هستی، نیست.
جوهره حقیقی تو، بیزمان و بدون فرم است.
کیمیاگری هنر دیدن پتانسیل پنهان در چیزی است که ناقص به نظر میرسد.
این فقط در مورد تغییر ماده نیست، بلکه تغییر شکل خود است؛ هر ترس، هر اشتباه، هر سایه به یک عنصر ضروری ، برای ایجاد چیزی بزرگتر تبدیل میشود.
فقط کسانی که شهامت رویارویی با آتش دگرگونی را داشته باشند میتوانند طلایی را که همیشه در درونشان بوده است کشف کنند.
من بینهایت هستم
هنگامی که چشم های خود را در مدیتیشن میبندید، وسعت آگاهیتان را میبینید و مشاهده می کنید که در مرکز ابدیت قرار دارید.
کمی وقت در صبح و عصر بگذار، چشمانت را ببند و بگو : «من بینهایت هستم؛ من آن خود حقیقی ام هستم.
هر موج بخشی از اقیانوس است. آگاهی من، جزء آگاهی کیهانی بزرگ است. من آگاهی هستم.
تو همان حقیقت مطلقی. هیچ شک نکن.
خویش چیزی نیست که با ذهن شناخته شود.
خویش همان است که میشناسد.
بنابراین چطور میتوانی فکر کنی که خویش را میشناسی؟
تمرین یوگا تو را به خلوص نمیرساند.
سکوت ذهن تو را به خلوص نمیرساند.
تعالیم استاد تو را به خلوص نمیرساند.
چرا که خلوص ماهیت درون خود توست،
آگاهیِ خودِ توست.
به درون خود برو
به درون خود برو و با خودت باش.
هر آنچه در مورد مدیتیشن به تو گفته شده را فراموش کن
در سکوت بنشین و بگذار خدا به سمت تو بیاید،
بدون اینکه تو دنبال و در جستجوی چیزی باشی…
این متبرک ترین فضا و حضوری هست که می توانی تجربه کنی…
عشق برای همه آنان که در سفر زندگی دیدارشان کردم
چه آنان که رنجم دادند
و با رنج کشیدن به درون خود رفتم
و آگاه گردیدم …..
چه آنان که عشق ورزیدند
و هیزم های خاموش روحم را
به آتش سوزاننده ی عشق روشن کردند
چه آنان که تنها با لبخندی
روزنه های آفتاب را بر من تاباندند
سپاس همه ی آنان را که دیدارشان کردم
زیرا که هر انسانی راهنمای من است.
دنیای آرام درون
روح به اندازه تن نیازمند نفس کشیدن است
تنفس روح، زیباییست
و عشق و نظافت و سکوت و تنهایی…
با گامهای آرام خود را
به سوی دنیای آرام درونت دعوت کن.
نکته:
اگر سعی به درک دیگران کنیم
و تعصبات و باورهایی را که محیط
و اجتماع بر ما تحمیل میکنند
از ذهن خود دور کنیم
آن وقت جمال کامل الهی درون خود را نشان داده
و آن را در همه مییابیم.
گرجیف معلوم معنوی میگوید:
کارکردهای شما از آنِ شما نیستند
بلکه شما خود کارکرد چیزی هستید
که درون شما جریان دارد.
شمع درون
در هسته ی مرکزی وجود تو هرچه بگذرد بر محیط پیرامون تو اثر می گذارد.
اگر خانه ی تو تاریک باشد، درها و پنجره هایت نیز تاریکی را نشان خواهند داد.
اگر در درون شمعی روشن کنی ، نور آن از درها و پنجره ها به بیرون خواهد تابید.
کسی که در جنگل دوردست در تاریکی راه خود را گم کرده، آرامش خواهد یافت. راهی به سوی تو پیدا خواهد کرد، زیرا خانه تو با شمعی کوچک روشن است.
او به سوی تو حرکت خواهد کرد…
پاراماهانسا یوگاناندا معلم معنوی می گوید:
هنگامی که آزمونهای من بسیار دشوار هستند،
من اول در درون، سعی به درک خود میکنم.
شرایط خارجی را مقصر نمیشمارم و سعی نمیکنم کس دیگری را اصلاح کنم.
اول به درون میروم.
سعی میکنم دژ درونی روح خود را پاکیزه گردانم و موانع را از سر راه تجلیِ روح همه قادر و همه دانای خود بردارم.
این راه موفقیت در زندگی است.
اشتیاق ما به خدا ، عشق خدا به ما است
ما نیستیم که به درگاه خدا دعا میکنیم، بلکه خدا است که ما را دعا میکند.
عشق من، کجا بودهای؟
به سوی من بازگرد،
من از نفس به تو نزدیکترم،
از عمیقترین احساسات صمیمیترم،
من خودِ خودِ توام،
من هستی توام.
و من همانی هستم که در تو هستم.
من نمیتوانم پیدا شوم؛ اما گم هم نشدهام.
نمیتوانم شناخته شوم؛ اما هرگز ناشناخته نیستم.
به سوی من بازگرد تا تو را به درون خود ببرم.
بازگرد، بازگرد، بازگرد.
بگذار تمامِ «شدنها» در «بودن» آرام گیرند.
بگذار تا «خواستههایت» در «عشق» آرام گیرند.
ن
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
عالی بود سپاسگزارم
سپاس از شما.