خلق واقعیت چیست؟اولین گام در ایجاد و خلق پدیده ها به چه صورت است؟
- 12 خرداد 1400
- admin98
- یک نظر

در خلق واقعیت،اگر میخواهید چیزی را تجربه کنید،اگر خواسته و آرزوی شما به اندازه کافی قوی باشد،آنگاه بر ارتعاش آن چیزی که می خواهید تجربه کنید تمرکز نمایید؛ بله بدون هیچ دانشی از چگونگی پریدن در میان خطوط زمانی یا بدون هیچ دانشی در مورد،چگونگی حرکت بین دنیاهای موازی،می توانید آن کار را انجام دهید.
اولین گام در ایجاد و خلق چیزی این است :
تجربه ای که تاکنون داشته اید را رها کنید.
شما اینکار را با رها کردن مقاومت خود نسبت به آن و دیگر قضاوت نکردن آن انجام می دهید.وقتی دیگر خودتان را برای چیزی که هستید و جایی که هستید و وضعیتی که در آن هستید سرزنش نکردید و مقصر ندانستید،آنگاه میتوانید خود را در آن نقطه ای از فرایند خلق واقعیت قرار دهید که در آن،امکانات و احتمالات بسیار زیادی وجود دارند.وقتی در حال تنظیم کردن خود هستید تا با آن واقعیتی که می خواهید تجربه کنید همراستا باشید،یادتان باشد که همه چیز در درون شما وجود دارد.امکان ندارد آنرا از دست بدهید مگر آنکه خودتان را نادیده بگیرید.
اگر شما قدرت خودتان،اگر آن توانایی که در درون دارید را نادیده بگیرید،آنگاه این واقعیتی که هم اکنون در آن هستید، همچنان به هیپنوتیزم کردن شما ادامه خواهد داد.اما این را بدانید که در این نقطه از تکامل خود که شما به آن رسیده اید،سرنوشتی وجود ندارد و میتوانید همه چیز را خودتان تعیین کنید.
همه چیز ابتدا از درون آغاز میشود
تمام تخیلات و تصویر سازی های ذهنی ریشه در واقعیت دارند، زیرا هیچ عمل درونی ای، خارج از چارچوب حقیقت نیست، می توان گفت توهم هم تجلی ای از حقیقت است منتهی از شکلی به شکل دیگر تغییر حالت داده است، زمانی که شما به چیزی فکر میکنید یا تصویری را در ذهن خود خلق میکنید آن تصویر در لایه های درونی ایجاد و انرژی آن از طریق کالبد ذهنی به دنیای ذهنی منتقل میشود و در آنجا خلق شده است، بنابراین حتما باید دانست که ما قدرت خلق داریم و باید توجه داشت که در درون ما چه میگذرد و چه افکار یا انرژی هایی را آگاهانه یا ناآگاهانه ایجاد میکنیم.
حتی فکر منفی کردن به دیگران هم نوعی ارسال انرژی یا حمله ی روانی به شخص مورد نظر است که در این بین آن انرژی منفی اول بر روی خودمان تاثیر مخربش را میگذارد،آنچه در بیرون یا جهان فیزیکی وجود دارد، در جهان های درون هم وجود خواهد داشت، و آنچه در درون پدید می آید، آینه وار در جهان بیرون منعکس خواهد شد.
بیماری چشم
همگی ما از بیماری چشم رنج میبریم. این فقط یک نماد است. نه اینکه از عینک استفاده کنیم. نه… منظور چنین چشمی نیست. حتی یک انسان نابینا هم که چشم ندارد دچار بیماری دیدگان است.
منظور این دیدگان جسمانی نیست. دنیایی که ما در اطراف خود خلق میکنیم، توسط بیماری چشمها ایجاد شده است. ما اشتباه میبینیم، به تقسیم کردن ادامه میدهیم. کائنات یکی است، ولی چشمان ما به تقسیم کردن آن ادامه میدهد. بیماری چشمها، همین تقسیم کردن آن یگانه است. جهان هستی دقیقا همانی است که هست. ما هستیم که به محکوم کردن و یا تحسین کردن ادامه میدهیم، این یعنی بیماری چشم.
ما به قضاوت کردن ادامه میدهیم. واقعیتها فقط واقعیت هستند، راهی برای داوری کردن نیست.این چشمها که ما داریم پُر از بیماری است: پُر از بایدها؛ نبایدها،تقسیمات؛ داوریها، سرزنشگری ها، تحسین ها. خوش آمدنها و بد آمدنها ست.
صدای خلق ناشده
هر چه عمیق تر به درونت نفوذ کنی،دنیاهای جدیدتری از صدا و سکوت خواهی یافت.وقتی به درونی ترین هسته وجودت می رسی،صدای بی صدا را می یابی.صدای خلق ناشده که همین زندگی تو است.به درون خویش شیرجه برو؛عمیقتر و عمیقتر،آنجا در آن اعماق همهی امكانها به وضوح دیده میشوند.وقتی آنها را ببینی، آنها به تدریج واقعیت پیدا میكنند.
خلق آگاهانه و قانون جذب
هنگامیکه که شما آگاهانه رفتار میکنید و کاملا در لحظهی حال حضور دارید وارد میدان کوانتومی الهی میشوید که در آن احتمالات بینهایت وجود دارد و در آن وضعیت آگاهیِ متعالی میتوانید واقعیت پیشروی خود را آگاهانه خلق یا بسوی خود جذب کنید.از این آموزه به خوبی درس میگیریم که لازمه ی استفاده از قانون جذب و خلق آگاهانه ابتدا درک و تجربه ی حضور در لحظهی حال است یعنی حضور در لحظهی حال ناخودآگاه شما را در میدان کوانتومی الهی و هماهنگی کامل با جهان هستی قرار میدهد.
حاضر بودن در لحظه حال ،تجربه فراتر از بدن و ذهن و احساس است.بدن ،ذهن ، فكر و احساس همگی در بُعد سوم چنين معنای شناخته شده ای دارد و تجربه فراتر از اين بُعد همان تجربه بی زمانی و بی مكانی است حاضر بودن در اكنون،خلق بی نهايت امكان است.در لحظه باشیم.
توجه و جذب
با توجه ات به چیزها،آنها را انتخاب و خلق میکنی.اگر فکر کنید که محدودید،محدود می شوید.اگر به اشتباهات دیگران توجه کنید،برای خودتان اشتباه خلق می کنید.اگر به نقص دیگران توجه کنید،همان را برای خودتان خلق می کنید.همه اش باورت است.
هر آنچه در زندگی یک فرد وجود دارد خود او آن را خلق کرده است.که این امر با استفاده از توجه و انرژی و تمرکزی که روی هر چیزی می گذارد به وقوع می پیوندد.زندگی به معنای مبارزه نیست بلکه یک فرآیند اجازه دادن است.
حقیقت
حقیقت، خلقکردن چیزی نیست، بلکه عبارت است از حذفکردن افکار و پدیدههای غلط. پس حقیقت را خلق نکنید؛ بلکه آن مسیری را که سد راه شما برای رسیدن به حقیقت شده است، از میان بردارید. شما در جایگاه خودآگاهی، این توانایی را دارید که در بالاترین سطح واقعیت به تفکر بپردازید. وقتی موفق به دیدن واقعیت شدید، متوجه میشوید که کارهایتان همان کارهای گیتی هستند، نه کارهای یک شخص خاص. جالب است بدانید که حتی وقتی اعمالتان را در قالب یک هویت شخصی نیز پیش میبرید، آنها باز هم اعمال کل عالم هستی به شمار میروند، چون ذهن بخشی از موج اقیانوس هستی است. ریشهی هر موج از اقیانوس است و در نتیجه، موج یعنی حرکت اقیانوس. اما شما اقیانوس هستید، نه موج!