شهود چیست و چه معنایی دارد و چه ارتباطی با آگاهی کیهانی و ندای درون مان دارد؟
- 17 شهریور 1400
- admin98
- 4 نظر

شهود،در حقیقت، همان دریافت آنی و مستقیمِ تجلی از یگانگی است.دریافتی که ضمن دریافت شدن می داند هیچ من و او و مایی وجود ندارد. نوعی دانستن بسیار ژرف و بدون علت، معنا، تفکر، مفهوم سازی، استدلال و منطق عقلانی است. همان دانستنِ ژرف و فطریِ راستینِ یگانگی همه چیز است که توسط هویت گرفتن آگاهی با پدیده جسم-ذهن دستکاری، قضاوت و تعریف نمی شود و هیچ راهی به شهود نیست، مگر جستجوی ذهنی خود به خود متوقف شود و این چیزی است که ناگهانی و به طور غیر قابل پیش بینی و غیر منتظره رخ میدهد و هیچ چیز،روش یا کسی نمیتواند باعث آن شود.
شهود بسیار فراتر از دانش است.زمانی که منطق و تلاش مغز بیهوده به نظر می رسد، بدون شک رشته های نیرومند درون ماست که ما را قادر به درک حقیقت می سازد و این راه با پیمودن شکل می گیرد.پشت دیوار باورها ،دنیای کاملا متفاوتی وجود دارد که نمایان شدن این خرد ،نیازمند شستن تمامی باورها و شرطی شدگی هاست،آنگاه دیدن واقعی اتفاق می افتد.
راه خاطرات و راه شهود
دو راه برای زندگی دارید، راه خاطرات و راه شهود.
خاطرات برنامه هایی قدیمی هستند که باز پخش میشوند،
ولی شهود پیغامی ست که از جانب خدا به شما می رسد.
وقتی ذهنتان در صفر باشد، چیزی در آن خلق میگردد
و این پدیده همانی است که به آن “شهــــــــود” میگویند.
تنها راه گوش سپردن به پیغام خدا و دریافت شهود این است که تمامی خاطرات را پاکسازی نمایید.
در واقع تنها کاری که باید بکنید، پاکسازیست.
عبادت و مراقبه
عبادت، سخن گفتنِ تو با خداوند است و مراقبه، اجازه دادن به روح هستی برای سخن گفتن با تو است،
اما او تنها در سکوت (سکوت ذهن) زبان میگشاید،در واقع این تو هستی که در سکوت برای نخستین بار صدایش را میشنوی و پس از آن شهود و بصیرت به صورت ناگهانی به تو وارد میشود! یک ذهن ساکت و آرام قادر است ندای شهود را به جای ترس بشنود.
ارتعاش عشق
هنگامی که ارتعاش بالا داشته باشید تغییراتی در اطراف تان خواهید دید. افرادی آنجا را ترک می کنند یا به شما حمله می کنند.زیرا نَفْس شان از انرژی روشنایی الهی حقیقت می ترسد .با فرکانس بالاتر عشق، بدن شما شروع به داشتن بصیرت و شهود میکند و شما به خود برترتان گوش فرا می دهید و نه به خود ضعیف و غیر حقیقی تان.
شما به پندارتان ،گفتارتان و کردارتان توجه خواهید داشت،شما از کیفیت های روح تان استفاده می کنید.عشق راستین ،فرزانگی ،زیبایی ،لذت و شادی و هوش راستین، ارتعاش عشق راه را برای دانش بالاتر باز می کند.نور و عشق کلیدهای ابعاد بالاترند، نه داده های عقلانی در سرتان
در زندگی روزمره معنوی زندگی کنید،نه اینکه تنها در مورد آنها مطالعه کنید.دانش بدون عشق پوچ و محدود می باشد ،نور معنوی آگاهی دارد او از ابعاد بالاتر اطلاعات دارد پس این همیشه مهم است که در مراقبه هایتان از نور عشق استفاده کنید و شما می توانید این نور را به کیفیتی نیرومند تبدیل کنید.
ضمیر ناخودآگاه
هر چه ضمیر ناخودآگاه حاوی برنامه ریزی کمتری باشد،جای بیشتری برای شهود و خواست خداوند باز می شود.آنگاه خواهیم توانست با پیروی از خواست خداوند به جایگاه بهتری در زندگی برسیم و در یگانگی الهی او دنیای زیباتری را تجربه کنیم و معبری باشیم که او از طریق بدن موقت مان عشق و روحش را جاری می کند.
راز
مسافر خوب هیچ نقشهی از پیش طراحی شدهای ندارد
و برای رسیدن به مقصد خاصی سفر نمیکند.
هنرمندِ خوب به حس شهود خود اجازه میدهد
تا او را به آنجا که میخواهد راهنمایی کند.
دانشمند خوب رها از نظریههای مختلف،
ذهن خود را روی آنچه وجود دارد باز میگذارد.
فرزانه در دسترس همهی مردم است
و به هیچکس نه نمیگوید.
او آماده است تا از هر موقعیتی استفاده کند
و هیچچیز را به هدر نمیدهد.
این یعنی تجسمِ نور بودن.
انسان خوب کسی نیست جز آموزگاری برای انسان بد.
انسان بد کسی نیست جز چالشی برای انسان خوب.
اگر این را درک نکنید، یقیناً راه را گم میکنید؛
اگر چه بسیار باهوش باشید.
این، رازِ بزرگ است.
پذیرش و تسلیم
هنگامیکه ما به آنچه هست،تسلیم می شویم نیاز به تغییر جهان را از میان برمیداریم و آنگاه آن تغییر میکند و این شامل نیاز به تغییر دنیای ما و شرایط و وضعیت ما نیز دارد.اول آنچه هست را بپذیر آنگاه ببین چه اتفاقی میفتد زیرا در پذیرفتن و تسلیم است که ذهن آرام می شود. بدون دلواپسی ، حضور یک نیروی قدرتمند و همه گیر را در تمام پدیده های جهان در می یابیم.آنجاست که در سکوت و تسلیم دریافت ها و شهود ها آغاز می گردد،بهترین راه حل ها و انتخاب ها برایتان فرستاده می شود.
تصور در بند بودن
ما پیوسته تصور می کنیم که در بند هستیم و تلاش های سخت و متفاوتی برای رها شدن انجام می دهیم. در صورتی که از همان آغاز آزاد بوده ایم. در شگفت می مانیم که برای رسیدن به چیزی (در خود) سراسیمه تلاش کرده ایم، که همیشه بوده ایم و هستیم.همه اینها ذهن یا مایا است.با مراقبه ،ذهنت را آرام ساز و بگذار شهود (روح) راهنمای تو باشد. ذهن و توهمات را کنار بگذار تا حقیقت بر تو عیان شود.
نشخوار کلمات و لحظه حال
در لحظه بودن همان طعم حقیقی زندگیست،یعنی به جای بودن در دیروز و فردا همین جا و همین لحظه را با همه وجود زندگی کنی و آغاز بیداریست این حضور در لحظه،تنها کافیست ذهنت را ساکت کنی.هیاهوی درونی را خاموش کنی.از هراسانی میان قبل و بعد رها شوی و به این منظور باید مشاهده گر باشی .مشاهده گر اینجا و اکنون مثل نوزاد چند ماهه،ذهن آدم بزرگ ها بیمار گشته است.ذهنی که سکوت ، آرامش ، شهود و حضور را تجربه نمی کند. بیماری ذهن انسان امروز وسواس نشخوار کلمات است و تو می توانی از این چرخه معیوب بیرون بزنی تنها در اینجا و اکنون…
راه شفا
به آنچه موجب تحریک تو میشود توجه کن.
نقاط تحریک تو جایی را آشکار می کنند که
در آن دردی کهنه دفن شده است.
به آن نقطه نگاه کن ،قبول یا ردش نکن
فقط نسبت به آن عمیق شو
اجازه بده شهود تو را راهنمایی کند
تا راه شفا بر آن درد گشوده شود.
خلاقیت
خلاقيت هاي بزرگ معمولاً در كسانی بروز مي كند كه جدا از آموخته های خود،گوش دل به ادراكات دروني و شهود خود مي سپارند. خلاقيت در اصل بدون سعي و تلاش اتفاق مي افتد و نوعي تسليم شدن و سكون در لحظه حال است.براي خلاق بودن لازم است كه نسبت به آنچه كه مي خواهد از طريق ما بيان شود،باز و گشوده باشيم.
به عبارت ساده تر:
خلاقیت یا کارهای بزرگ در کسانی بروز می کند که جدا از آموخته ها و دانشی که به آنها یاد داده شده است (دانش و آموزش های عمومی)که توسط والدین،مدارس،دانشگاه،رسانه ها،اساتید و غیره … در افرادی خود را نمایان می کند که به شهود و راهنمای درون شان گوش جان می سپارند و به درون رجوع می کنند و با خود برترشان ارتباط برقرار می کنند و در تسلیم و لحظه حال،خرد برترشان آن ها رو جهت می دهد و مواردی را خلق می کنند که بی نظیر است.
برای این منظور به آثار شاعران و عرفای کشورمان نگاهی بیندازید:
مثل مولانا،خیام،حافظ،فردوسی،سعدی،سهراب سپهری و سایر بزرگان
استادان نام برده شده،عمیقا لحظه حال و یکی شدن با کل را به بهترین و زیباترین شکل ممکن نشان میدهند.
یا دانشمندی مانند نیکولا تسلا اختراعات شان را مشاهده و مصاحبه هایشان را بخوانید و ببینید از چه چیزی صحبت می کنند.واقعا این خلاقیت مشهود هست و یک ذهن محدود نمی تواند اینها را ببیند و برای این خلاق بودن نیاز هست که باز و پذیرا باشیم.
اگر بسته باشیم نمی توانیم دریافتش کنیم،این باز بودن یعنی پذیرا لحظه حال باشیم و بسته باقی نمانیم.به عبارت دیگر:باید آنقدر ذهنت را باز کنی تا قادر باشی دنیا را به گونه ای که واقعا هست بیبنی،نه به گونه ای که نشانت داده اند.
بسته بودن یعنی دیدن پدیده ها فقط با ذهن و شرطی شدگی ها و طبیعی است که در این صورت نمیشود خلاق بود چون ذهن و ناخودآگاهی یعنی تکرار و ناخودآگاه بر طبق برنامه ریزی که دارد اجازه نمیدهد شخص به فراتر یا ورای ذهن برود و حتی اگر خلاقیت یا ناشناخته ای که به نزدیک انسان بیاید نمی تواند وارد شود چون درها بسته هست.زمانی که فضای کافی داشته باشیم و باز و پذیرا باشیم ناشناخته ها هم به سراغ مان می آیند.
تصویر خویش
تو بخشی از طبیعت هستی.اجازه نده موهبت خودآگاهی تو،احساس برتری در تو نسبت به باقی طبیعت ایجاد نماید.اگر خودت را بشناسی،ذات الهی همه چیز را شهود خواهی کرد .آنگاه در خواهی یافت که:هر چیزی خداست که به تصویر خویش می نگرد.
سرچشمه
در نور آگاهی همهگونه از پدیدهها اتفاق میافتند و انسان نیاز ندارد که به هر یک اهمیت ویژهای بدهد. رؤیت یک گل همانقدر جالب است که شهود خدا. بگذارید آنها باشند. چرا آنها را به خاطر بیاورید و سپس خاطره را به مشکلی بدل کنید؟ درباره آنها ملایم باشید ؛ آنها را به عالی و پست ، داخلی و خارجی، ماندنی و ناپایدار تقسیم نکنید. به فراتر بروید، به سرچشمه برگردید، به خویشی که هر آنچه که اتفاق بیفتد یکی است بروید. ناتوانی شما ناشی از اطمینان شما است که در دنیا زاییده شدید. در عالم واقعیت، دنیا همیشه در شما و به وسیله شما باز آفریده میشود. همه چیز را به عنوان تبلور نوری که سرچشمه خود وجود شما است ببینید. شما خواهید یافت که در آن نور، عشق و انرژی بینهایت وجود دارد.
۶ نشانه ای که شما در حال سرکوب کردن انرژی زنانه خود هستید:
ما باید بتوانیم با تعادل دو انرژی “زنانه” و انرژی “مردانه” که در وجود همه انسان هاست بطور همزمان ارتباط برقرار کنیم. اینجا چند روش برای کمک به اتصال مجدد انرژی زنانه وجود دارد:
۱- سعی کنید با احساسات خود ارتباط برقرار کنید.
۲- سعی کنید عملی را که احساس و شهودتان میگوید را انجام دهید.
۳- برقصید «فراموش نکنیم رقصیدن عملی زشت یا بد نیست»
۴- احساسات خودتان را بیان کنید.
۵- از حقیقت صحبت کردن را تمرین کنید.
۶- وارد طبیعت شوید و چند ساعتی را در طبیعت وقت بگذرانید.
حقیقت و سکوت
سکوت از بی ذهنی می آید.
جایی که ذهنیت نیست سکوت هست.
در واقع هرجا عملی نیست شهود هست.
و هر جا شاهد میشوی در لحظه حال ساکن میشوی،در آن لحظه تو نیستی حقیقت هست.
کامل شدن طرح الهی
هر اتفاقی که در زندگی ما میافتد در کامل شدن طرح الهی نقش پُر رنگی دارد.همیشه وقتی به یک ناراحتی برخورد میکنید از خود بپرسید این اتفاق چه درسی برای من همراه دارد و بهدنبال جواب آن بگردید. باید به جای مقصر دانستن این و آن و گلایه از تقدیر، پذیرای آموزشهای معنوی باشیم.کسی که روشنبین است و از شهود باطنیاش بهره میجوید،قضاوتی نمیکند و بیشتر سپاسگزار است.اگر میخواهی بذر عشق درونت جوانه بزند،نخستین چیز این است:باید به هستی، پیامهای عاشقانه بفرستی.
همه ی زندگی را شهود کن
وقتی حادثه ای رخ میدهد، ماهیت رویاگونه ی زندگی را بر تو آشکار می سازد .پس هیچگاه نپرس چرا این اتفاق افتاد،چرایی وجود ندارد.تمام پاسخهایی که به تو داده می شوند چیزی نیستند مگر تسکینی برای معقول و منطقی جلوه دادن چیزی که اساسا” معقول و منطقی نیست.بلکه یک راز است ،این تسکین دادنها بازی خطرناکی است.همواره به جای تسکین سعی کن به تماشای حقیقت عریان بایستی ، حتی اگر دردناک و آزارد هنده باشد .ماهیت خواب گونه ی زندگی را ببین ،همه چیز تمام میشود ،ناپدید می شود اما شهود توست که می ماند .بنابراین همه ی زندگی را شهود کن .فقط شاهد باش ،ناظری خاموش و بی قضاوت.
چگونه می توان «هدف حقیقی» زندگی خود را پیدا کرد؟
برای بیداری و پیدا کردن هدف واقعی زندگی خود، باید آماده پذیرشِ تغییر باشید. این تغییر ممکن است به صورت تغییرِ آگاهی، تغییر در الگوهای نگرش، تغییر شغل و تغییر در انتخاب و سَبْک زندگی اتفاق بیفتد.
مهمترین و با ارزش ترین جوابی که در زندگی باید پیدا کرد این است که : هدف حقیقی من در زندگی چیست؟ بیشتر ما این سؤال را به روشی دیگر مطرح کرده ایم، من باید در زندگی خود چه کاری انجام دهم؟ هدف من چیست؟ اما پاسخ به سؤال همیشه آسان نبوده و نیست !
برای یافتن پاسخ سوال خود باید به صدای درون «شهود» گوش داد و به تصورات «خیال پردازی» های خود نگاه کرد. همه افراد دارای صدای درون هستند که مانند یک سیستم رادار داخلی و راهنما عمل می کند. ما فقط باید به آن صدا گوش و اعتماد کنیم تا با موفقیت توسط آن هدایت شویم.
گاهی اوقات تنها نیاز است از خود بپرسید: چه چیزی مرا خوشحال می کند؟ و صادقانه به آن سوال پاسخ دهید. از این فرصت استفاده کنید تا حقیقت و خشنودی خود را پیدا کنید.
عمیق ترین دردها
اغلب این عمیق ترین درد توست که تا بلندای برترین خویش تو را رشد میدهد. اگر جای زخمی داری، از آن شرمگین مباش. چون معنایش این است که از هر آنچه می خواسته به تو آسیب برساند قوی تر بوده ای.به شهود و حس درونی ات اعتماد کن و بر طبق آن عمل کن. کاری را انجام بده که روحت بی درنگ به تو میگوید.تو در هر لحظه راهنمایی دریافت میکنی.آنگاه که حس تنهایی می کنی،بدان که بخشی از وجودت تو را ندا می زند و خرد از راه می رسد.خرد همان وضعیت آرامش درونی است. خرد دانش یا اطلاعات نیست.خرد وجود درونی شماست که بیدار، هشیار،مراقب و مشاهده گر است و سرشار از نور !
انرژی دلترون
عکس زیر نشان دهنده حالات مختلف انسان و اثرات آن بر حوزه ارتعاشی یا دقیق تر بگوییم حوزه الکترومغناطیسی بدن است. این حوزه در سطح بدن دلترون نام دارد. هر چه دلترون فرد قوی تر باشد توان دریافت از حوزه ناخودآگاه و شهود قوی تر است. بنا بر شکل زیر کمترین میزان دلترون در حالت افسردگی و غم و بیشترین آن مربوط به شادی ست. این شکل به سادگی نشان می دهد که شادی بیشتر از هر حالتی دیگر حتی عشق می تواند به رشد شهود و کسب آگاهی کمک کند.
به قلبت گوش کن
باید خودت را از شر مردمانی که با قصد و نیت خیر مدام نصیحتت میکنند حفظ کنی،این خیرین مداخله گر… مدام نصیحتت میکنند که این باش و آن باش! با گوش دادن به آنها به خودت آسیب نزن،تو فقط باید به قلبت گوش دهی! تنها معلمت قلبت است، در سفر واقعی زندگی،تنها معلمت شهود توست.به الوهیت اجازه بده تمام آنچه را که در تو پنهان است پیش بیاورد.در پی رشد نباش تسلیم شو تا رشد اتفاق افتد.
ورای دوگانگی ها
همه بُعدها را اگر دریابی، به نور خواهی رسید.اگر یک بُعد را مرکز توجه قرار دهی، در تاریکی خواهی ماند.فقدان افکار به معنای یک فضای خالی نیست. چیزی هست که آن فضا را در می یابد.دانش و جهل جنبه های دوگانه “ذهن” هستند.اما “خویشتن”ورای این دوگانگی است. نور محض است.خویشتن با انجام دادن کاری بدست نمی آید.باید خاموش بود و آنگونه که هستی باشی. شهود بعد از پیروی کردن از آن معنا پیدا می کند نه قبل از آن.زیبایی اش را در نخواهی یافت مگر آنکه ریسک کنی.
به عبارت دیگر:
هیچ کس نمیتواند با تصور کردن اشکال نور به روشن ضمیری برسد.
این امر با آگاه شدن نسبت به تاریکی امکان پذیر است.
آگاه باش
نسبت به خواهش ها ، دغدغه ها، فکرها ،انگیزه ها و احساساتت آگاه باش،فراموش نکن که همواره آگاهی ات زا بر خویش و پیرامونت حفظ کنی.هنگامی که قدم می زنی ، هنگامی که غذا می خوری … مشغول هر کاری هستی آگاهی ات را حفظ کن.عبور اندیشه ها را از ذهنت تماشا کن ،به تدریج فوت و فن این مراقبه را یاد می گیری.اگر این هنر را بیاموزی ، آن را در خواب نیز به کار خواهی گرفت ،می توانی خوابت را نیز کنترل کنی ، در خواب خواهی فهمید که داری خواب می بینی ،به تدریج با نظارت بر افکار و امیال و آرزوها ، به مقام شهود میرسی و شاهد میزان همه چیز است .
صدای شهود
یاد بگیر که فرق بین صدای شهود هدایتگرِ خود را با صدای ضربه های احساسی گذشته (تروماها) که گمراه کننده اند را از یکدیگر تشخیص دهی و این یک خط باریک است که با افزایش آگاهی بدست می آید.
چاکرای چشم سوم
در صورتی که شهودتان ضعیف است چاکرای چشم سوم تان دارای انسداد است و باید به آن توجه بیشتری کنید و آن را متعادل کنید.
فعاليت های سودمند برای چشم سوم
یادداشت کردن رویاھا و اهداف، بررسی هوشيارانه رويدادهای تصادفی(نگاه چند بُعدی)،تفکر،آینده نگری.تخیل در ناشناخته ها. توجه به احساسات و علوم ماورایی. تقویت شهود و دریافت های درونی
جملات تاكيدي چاكرای چشم سوم
من مي بينم من حقيقت را در هر شرايطي مي بينم. من به كشف و شهود و خرد دروني خود اعتماد ميكنم. زندگي من توسط خداوند هدايت شده و هميشه مرا به بهترين جهت راهنمايي مي كند. من مسير خود را مي پذيرم. من در جسم، ذهن و روح در حال شفا يافتن هستم.
هرچند بار كه مايل هستيد با چشمان بسته تكرار كنيد.
بهترين زمان انجام اين تمرين اول صبح قبل از هر كاري و آخر شب قبل از خواب مي باشد.
شاهد و ناظر بودن
زمانی که تحت تاثیر جسم خود هستید ، شیمی بدن بر شما حکومت می کند.از یک دام به دام دیگری می افتید .از چاله ای به چاله ای دیگر . اگر می خواهید از همه ی چاله ها بیرون بیایید و به رهایی حقیقی برسید ، باید مانند یک ناظر و شاهد بر جسم و ذهنتان عمل کنید و اگر در آن حالت شهود ، با آنچه حس می کنید در سازش و همنوایی باشید ، هماهنگی شما با زندگی ، یکتا و بی مانند خواهد بود.
اشو می گوید:
شهود با دانش توضیح دادنی نیست. شهود پدیده ای دور از عقلانیت است زیرا «از جایی می آید که عقل از آن آگاهی ندارد». شهود می تواند به عقلانیت راه پیدا کند زیرا حقیقتی بالاتر است اما عقل پیوسته می تواند انکار کند و راهی به شهود ندارد. فرق میان ذهن با ایمان و ذهن بی ایمان از همینجا ریشه می گیرد. اگر احساس می کنید چیزی که با عقلانیت قابل توضیح نباشد وجود ندارد، آنگاه شما فردی بی ایمان هستید و همچنان در این هستی پایین تر گرفتار خواهید ماند و به شهود اجازه نخواهید داد که با شما سخن بگوید. ذهنیت عقل گرا حتی درک نخواهد کرد که از فراسو چیزی به او رسیده است. زمانی که وارد حقیقت بالاتری می شوید جهان پایین تر باید رها شود. جهان پایین تر نمی تواند جهان بالاتر را تعریف کند.
آگاهی كيهانی
اين تجربه والا و سعادتبخش از راه شهود يا سامادهي به دست ميآيد. ذهن پست از جهان خارجي و عيني كنار کشيده شده. حواس در ذهن خلاصه ميشود. ذهن فرد با ذهن كيهاني يكي شده و عملكردهاي ذهن واقعنگر و حواس متوقف ميشوند. يوگي با چشم شهود يا دانايي كه تازه به دست آورده است به حيات موجودات مينگرد. يوگي كه به آگاهي كيهاني ميرسد انواع مختلفي از سيدهيها يا نيروها را به دست ميآورد.
آن نيروها هم در “شريمادباگاواتم” (Srimad Bhagavatam) و هم در “سوتراهاي راجايوگا” (Raja Yoga Sutras) نوشته پاتانجالي ماهاریشي (Patanjali Maharishi) توضيح داده شدهاند. در ظاهر و رفتار مراقبهكنندگان تغييرات زيادي به وجود ميآيد. صورت وي با نوري درخشان روشن ميشود، چشمانش همچون دريايی از شادي و سعادت ميدرخشند. آگاهي كيهاني از تواناييهاي ذاتي و طبيعي همه مردم است، براي بيدار كردن اين آگاهي آموزش و مقررات لازم است. به اميد آن كه همه مردم بتوانند به اين حق طبيعي خود دست يابند.
فلورانس اسکاول شین می گوید:
تنها وظيفه ی آدمي اين است كه نسبت به رهنمودها و گواهي دل خود كاملا آگاه باشد. زيرا هر آنچه آرزومند يا نيازمند آن است شهود راهش را می داند.
رسالت تو در زندگی چيست؟
آیا ندای درون خود را میشنوی؟
محصور در كالبد خود مشو . لحظات بی تكرار شهود را درياب و به پيام سرشار از شور و شعر كائنات گوش بسپار…
سرمست و پرشور گام بردار و پذيرای رنج اين سير و سلوك باش كه در پس هر رنجی ، آموزه ای نو و آرامشی عمیق پديدار خواهد گشت.
جوهر شهود
در جهان بودن، اما از جهان نبودن؛
در جسم بودن، اما به جسم تعلق نداشتن؛
از میان رودخانه گذشتن، اما خیس نشدن
این جوهر شهود است.
کلام آخر:
شهود هدیه مقدس شماست که با آن بدنیا آمده اید
و در هر سلول وجود شما سرشته شده است.
از آن پیروی کنید و اجازه دهید که روح شما
والاترین تعبیرش از زندگی را تجربه کند.
واقعا این موضوع رو به خوبی به نگارش ممنونم ازتون ممنونم واقعا
درود ممنون از نگاه شما
سلام. من خیلی وقته در این حالت بودم و چندماهه که فهمیدم اسم و شرایطم رو.. ساده ترین حالتم. اینه که وقتی شبها تنهایی تمرکز میکنم تو سکوت شب.. هرخوابی میبینم. دقیقا بعد 2روز اتفاق میفته
سلام ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربه تون