شروع کنید

خرد چیست،چه مفهومی دارد و چگونه به تکامل آگاهی مان کمک می کند؟

خرد چیست،چه مفهومی دارد و چگونه به تکامل آگاهی مان کمک می کند؟

خرد چیست،چه معنایی دارد و چگونه به تکامل هشیاری مان کمک می کند؟

خرد با توانایی ساکن بودن همراه است. فقط نگاه کن و گوش بده،چیزی بیشتر از این نیاز نیست.ساکن بودن، نگاه کردن و گوش دادن ،آن هوشِ غیر مفهومی درونتان را فعال می کند.اجازه دهید سکون ، گفتار و کردارتان را هدایت کند. اگر ذهن به سمت درون معطوف شود، خداوند خودش را بصورت آگاهی درونی متجلی می کند.

خرد همچون بذري در درون توست اما بذري بيش نيست.تو بايد آن بذر را بكاري، كودش دهي،پرورشش دهي، آبياري اش كني، مراقبتش كنی و اين همان مراقبه است.بذر آرام آرام رشد خواهد كرد.آنگاه تو يك بوته گل سرخ خواهي شد و گلهايي فراوان در تو شكوفا خواهند شد. وقتي گلهاي تو شكوفا شوند و رايحه ات در باد پراكنده شود، شادي و نشاطي عظيم به پا خواهد خاست نه فقط در تو، كل هستي با تو شاد و خرم خواهد شد. هرگاه شخصي شادمان مي شود، كل هستي يك گام به پيش بر مي دارد.

پیشرفت در معنویت یعنی اینکه آدمی بتواند درونا خاموش برجا ماند یا خود‌ را کنار بکشد تا خرد لایتناهی بار او را سبک گرداند و‌ پیکارش را به پیروزی برساند.رشد کردن یعنی رفتن به اعماق درون،همانجا که ریشه هایت وجود دارند! تنها اکسیر هستی، هشیاری است که مس ذهن را به خرد زرین تبدیل می کند.

خرد چیست؟

 

معصومیت

چنانچه دارای معصومیت باشید به طور خودکار از خرد روح به شما داده خواهد شد.خرد روح با حرص و طمع و دست و پا زدن به دست نمی آید.آن زمانی می آید که دوباره به معصومیت اولیه تان بازگردید.اگر گزینشی در کار نکنی،اگر دانسته باشی چیزها نه نیک اند و نه بد،سلامت عقل خود را به کف آورده ای. برنگزیدن همانا بازیافتن فرزانگی و خرد گم شده در زمان است.

 

صفات کمال

خرد و شفقت  از صفات كمال اند،اگر اين صفت در هماهنگي شما منعكس شوند، آنگاه كمال معنا پيدا ميكند.خرد و آگاهي به معناي دانش و معلومات نيست، خرد به معناي هوشياري است ، به معناي تفكر، سكوت، دقت و مراقبت است.در چنين حالتي از تامل و سكوت است كه شفقت و مهر نسبت به موجودات زاده مي شود و شكل ميگيرد.

خرد و شفقت از صفات كمال اند

 

شادمانی و خرد

شادمان بودن،بدون خردمند بودن امری ممكن است ،اما اين نوع شادماني حقيقی نيست،همچنين خردمند بودن،بدون شادمان بودن امری ممكن است اما اين نوع خردمندي نيز كاذب و دروغين است.جوینده واقعی باید شادمانی و خرد را با هم بیابد و به راحتی می توان هر دو را با هم یافت،زیرا آنها همچون دو بال یك پرنده هستند.

 

شناخت خود

آغازِ به شناخت خود، شروعِ خرد است.راز جهان، در شناخت خود نهفته است.اين تعليمي است که هيچ کس نمي‌تواند به شما بدهد به جز خود شما و زيبايي آن در اينجا است. اين کار نياز به توجه بي‌وقفه و ذهني دائماً پرسش‌گر دارد.

آغازِ به شناخت خود، شروعِ خرد است

 

چراغ دل

تو تا زمانی که گل ندهي، ناخشنود می مانی،یک درخت زمانی کامروا می شود که: گل بدهد.انسان نیز اینگونه به کامروایی  میرسد، شکوفه های گلهای عشق، گل های شادی، گل های رهایی، گل های خرد و هوشیاری و گل های وجودت،زمانی اتفاق می افتد که تو از ذهن به قلب بروی و بتوانی  بجای نگاه از دریچه ذهن از چراغ دل بنگری.

 

استاد در درونِ ماست

همهء ما در درونِ خود،صاحبِ تمامِ خِرد و حکمتی هستیم که به آن نیازمندیم.این دانش از طریقِ فرا ذهن شهودی ای که متصل کننده ی ما به خِرد لایتناهی ست در اختیارمان قرار می گیرد.با خالی کردنِ ذهن مان با استادِ درونِ خود دیدار می کنیم و به آن جایگاهِ آگاهیِ ژرف وصل میشویم.میانِ ما و خداوند جدایی یا فاصله ای نیست.همه ی هستی در وجودِ ماست،ما در باطن خود صاحبِ همه چیز هستیم.اکنون در سیاره ی ما زمانِ تحوّلی عظیم است.باید با خودِ مقدسمان، نقشِ خود را ایفا کنیم.به راستی که به چه بازیِ اعجاب انگیزی سرگرمیم و کارِ هنری ما چه شاهکارِ شکوهمندی است!

استاد خرد در درونِ ماست

 

پاراماهانسا یوگاناندا معلم معنوی می گوید:

بهشت روی زمین را فقط در درون می‌توان یافت،از راه تماس با خرد تغییر ناپذیر روشنگری که در مراقبه یافت می‌شود.آن سرزمین بهشتی نامتناهی را در درون خود بیابید.

پاراماهانسا یوگاناندا معلم معنوی در رابطه با خرد می گوید:

 

اضطراب و ترس و عجله

اضطراب و ترس و عجله،فورا ارتباطتان را با هوش کیهانی(ذهن کائنات)قطع می کند.حتی اگر این عجله در مسیر معنویت برای شما رخ دهد بزرگترین مانع راه است! بدانید اگر شما در مسیر قلب خود ثابت قدم باشید راه ها و دریچه هایی از خیر و برکت در بهترین زمان،طبق زمانبندی الهی برای شما باز خواهند شد.شما تا زمانی که آرام نشوید،به هیچ قدرت ،خرد ،یا آگاهی ای دست نخواهید یافت! و همچنین آگاه باشید که ترس،قدرت را به ضعف تبدیل می کند.

 

کتابها

هر آنچه می دانی و اندوخته ای،اطلاعات،دانش تجربی،همگی در همان لحظه ای که آنها را کشف کرده ای، پایان پذیرفته است. حالا آن کلمات توخالی، مجموعه باطل، زندگی تان را سنگین و خسته کننده کرده است .شما را از ورود به زندگی، حیاتی سرشار که هر لحظه در انتظار شماست، باز می داشته.انسان فهیم هر لحظه با گذشته می میرد و دوباره در لحظه حال متولد می شود.وجود او همیشه در حال دگرگونی است. تولدی دوباره، رستاخیز… بنابراین نیاز است که نسبت به این نکته آگاه شویم که حمل دانش،دلیل بر خرد نیست.خرد از حضور ، بودن و اتصال با خویش حاصل می شود.

کتاب ها میتوانند شما را بسیار آموزش دهند اما خرد واقعی در تنها نشستن در سکوت و گوش دادن به روح می آید،جوابها درون خودت هستند.دانش سهل و ارزان است. تو مي تواني هرقدر كه بخواهي دانش بيندوزي. مي تواني آنرا از ديگران قرض بگيري. اما خرد گران بهاست، بسيار گرانبها. تو بايد بهاي آنرا با تلاشي شديد، آگاهی و مراقبه گری بپردازي.

هيچكس نمي تواند خرد را به تو بدهد و يا آن را از تو بگيرد. فقط تلاش فردي توست كه خرد را در تو شكوفا مي سازد.

کتابها،دانش و خرد

 

خودآگاهی

تمام انرژي ات را صرف يك كار كن: اينكه چگونه خودآگاه تر شوي! اگر تو تمام انرژي ات را صرف خودآگاهي كني،خودآگاهي ناگزير رخ مي نماياند و اين حق طبيعي توست.اما تو نبايد نصفه و نيمه تلاش كني.نمي تواني با تلاشي نصفه و نيمه به خودآگاهي برسي.خودآگاهي فقط زماني رخ مي نمايد كه تو صد در صد در آن باشي،درون آن باشي. زماني كه تو از هيچ چيز دريغ نكرده باشي. وقتي كه تمام تيرهايت را پرتاب كرده باشي، وقتي كه هيچ تيري را در تركش باقي نمانده نگذاشته باشي. آنگاه كه تو از جان مايه بگذاري، خودآگاهي بي درنگ رخ مي نمايد و اين رخ نمايي، آغاز تحولي عظيم است.

تو را از پست تر به برتر، از ضخيم و زمخت به لطيف و ظريف و از محسوس به نامحسوس دگرگون مي كند. تو را از ذهن به بي ذهني سوق مي دهد. و در بي ذهني زيستن، عين خردمندي است.عمل كردن از روي بي ذهني،‌عمل كردن از روي خرد است. آنگاه زندگي تو زيبايي و برازندگي مي يابد. زندگي تو خداگونه مي شود. آنگاه هر كاری انجام دهي،‌ درست و رواست. نمي تواند نادرست و ناروا باشد.صرف خودآگاهي كافي است.اخلاق همچون سايه در پي خودآگاهي خواهد آمد.

خودآگاهی و خرد

 

بیدار شو

تو هیچ مفهومی از گل زرّین نداری.

تو هیچ ایده‌‌ای از الوهیت درونت نداری.

تو هیچ نمی‌‌دانی كه ملكوت خداوند در درون تو است.

تو آن امپراطور هستی كه به‌‌ خواب رفته و در رویا می‌بیند كه گدا است بیدار شو.

می‌توانی در رویا به انباشتن دانش ادامه بدهی؛ این كمكی نخواهد كرد.

بیدار شو، بیدار شو!

تنها آنوقت است كه خردمند خواهی بود. خرد چیزی جز بیداری نیست.خردمندی همان بیداری است.

بیدار شو و خردمندی

 

به یادآوردن

خرد و بصیرت را نمی توان به دیگری انتقال داد، چون پیشاپیش بذرش در او هست.معلم واقعی بذر را لمس کرده ، اجازه می دهد خودش بیدار شده،جوانه بزند و رشد کند.هر کسی دارای هدیه ای ویژه است.اما همه آن را نگشوده اند! فردی که به بی نَفْسی رسیده است به هیچ عنوان فروتن نیست.او نه متکبر است و نه فروتن.او بسادگی خودش است.ذهنی برکت یافته است که می تواند از عادات خود فراتر رفته، دوباره به وضعیت طبیعی خود یعنی “هشیاری ساکن” باز گردد.تمام رشد معنوی، فرآیند به یادآوردن است.معنویت را نمیتوان آموخت،باید اجازه داد تا آشکار شود.تنها زبانی که قادر است کل حقیقت را بیان کند،سکوت است!

 

ارتباط روحی با منشا و سرچشمه ابدی آگاهی

بذرهای خرد و فرزانگی در بسیاری از نوشته های ثبت شده به ویژه در هنر،موسیقی و شعر گنجانده شده است.اما بیشتر از همه در خود طبیعت جای دارد.حقیقت واقعی را تنها می توان در یک نقطه کشف کرد،در ارتباط روحی هر مرد و زن با منشا و سرچشمه ابدی آگاهی و دانش مخفی درونی که هر انسانی باید به شخصه به جستجویش بپردازد و آن را بیابد.ممکن است ما بتوانیم این مسیر را به دیگران نشان دهیم اما هر کس باید به تنهایی در این مسیر گام بردارد،تا آن که هر شخص گمراه شده قادر به انجام دادن این مسافرت گردد و تمام ما انسانها سرانجام به نور مطلق خردی که در طول این مسیر قرار دارد رسیده باشیم(بیدار شویم)به جایی که مدتهای مدید پیش،از همانجا آغاز کرده ایم.

ارتباط روحی با منشا و سرچشمه ابدی آگاهی

 

سلوک

راه ورود به عالَم وحدت،زیبایی، خرد، عشق، عدالت، رحمت، هستی، حیات، بخشندگی،همگی یک چیز واحدند. تنها زمانی دارای معانی متفاوتی می شوند که تو دست به تعریف آنها بزنی. زیرا تعریف کردن هر چیز، جدا کردن آن است. این یعنی؛ تعریف کردن، کثرت به بار می آورد.در مراقبه، ذهن تو، زبان به تعریف چیزی نمی گشاید. روی چیزی اسم نمی گذارد. قضاوت نمی کند. فقط مشاهده می کند و دقیقاً از این روست که در مراقبه، کثرت خودخواسته محو و نابود می شود و تمایزات ذهنی از بین می روند و تو به لایه ی دیگری از آگاهی وارد می شوی. عالَمی که از آن به وحدت یاد می کنند.

طلای نابی که خداوند در معدن وجود بندگانش نهان کرده است همان نور خرد است که باید آن را آزاد و به ظهور رساند خرد، ذهن نیست، ذهن حباب پُر غبارِ رویِ خرد است.برای دستیابی به نورِ خرد، ذهنِ پُر قضاوت و ورّاج باید ساکت و متوقف شود تا نور به راحتی آزاد گردد این تمام داستان سلوک است.

سلوک روحانی و خرد عرفانی

 

صلح درون

گفتگوى ذهنى را خاموش كنيد،صلح از درون شما آغاز مى شود.جهان پيرامون،بازتابى از شماست ،چنان غرق در خودشناسى و كسب آگاهى باشيد كه فرصتى براى پرداختن به مسائل متفرقه ى كم ارزش برجاى نماند،اينگونه است كه مراقبه ى حقيقى شكل مى گيرد و مسيرِ سير و سلوك هموار مى گردد.در عمق وجودت، اسرار تو نهفته و رازهای کهن پنهان شده است. در آن کلید خرد را بجوی.خرد یا همان عشق ، فراتر از ذهن است.مرحله ای است که با مراقبه و پاکسازی ذهن حاصل می شود.باید از ذهن عبور کرد تا عشق را تجربه کرد.

 

نکته:

آنان که تکامل نیافته اند صدایی بلند و حرف های زیادی دارند.

خرد و بلوغ آرام و بی صداست.

فهم و خرد ،سکوت به همراه می‌آورد،نه سخن.

 

پرنده و قفس باز

رستاخیز  یعنی رهاییِ روح از قفسِ گمراهی و نادانی،تعالی و آزادیِ روح از بند توهمِ میرا بودن.زندگی انسان گاه بسیار زیباست، اما کسی که به آن دل ببندد،بسانِ پرنده‌ای ملکوتی درون قفس می‌شود. دَرِ قفس را باز می‌کنید اما او بخاطرِ دلبستگی و عادت آنجا را بسویِ آزادی رها نمی‌کند.جای تاسف است که پرنده نخواهد به رهاییِ بی‌کران، جایی که از آن آغازیده شده است پرواز کند چرا که ترس و دلهره دارد.احیایِ خرد و بینش ذاتی از بند جسم رستاخیزِ معنویست.

پرنده و قفس باز

 

تسلیم و پذیرش

تسلیم و پذیرش یا مقاومت نکردن در برابر رویدادها به معنای اقدام نکردن و بیکار نشستن نیست، مقاومت نکردن یعنی عدم واکنش هیجانی و کورکورانه به احساساتی مانند غم و اندوه، نگرانی، خشم ، ترس ، حسادت و غیره،رویدادها معتبرند  ولی مهم نیستند.در مقابل اتفاقات واکنش نشان نمیدهیم تا در آرامش ،خرد زندگی به ما راه حل نشان دهد مثلا وقتی نیمه شب در یک جاده دور افتاده چرخ ماشین ما پنچر میشود نمی گوییم این اتفاق را بپذیرید و رها کنید بلکه میگوییم بجای اینکه عصبانی شویم و لگدی هم به ماشین بزنیم با خونسردی دنبال راه حل و حل کردن مشکل  شویم. بنابراين اتفاقات معتبرند ولی مهم نیستند بپذیر ،در بر گیر ،جاری شو.

 

دردها پیام رسان هستند، بخوبی به آنها گوش دهید

غم “عُمق” می بخشد، خوشحالی به “اوج” می رساند. غم “ریشه” می بخشاند، خوشحالی “شاخه” میبخشد. خوشحالی مانند درختی است که به سمت آسمان می رود و اندوه مانند ریشه هایی است که به رحم زمین فرو می رود. هر دو نیاز هستند. همزمان یک درخت به سمت بالا و ریشه رشد می کند.درخت بزرگتر، ریشه های عمیق تری دارد. این تعادل آن است.

بنابراین آنچه باعث آسیب شما شده است، باعث رستگاری شما میشود. تاریکی شمع شماست. اگر دریچه قلب خود را باز نگه دارید، “درد” شما میتواند به بزرگترین پیام رسان عشق و خرد تبدیل شود.دردها پیام رسان هستند، بخوبی به آنها گوش دهید. 

دردها پیام رسان هستند، بخوبی به آنها گوش دهید

 

گذشته

اگر همه اشتباهات گذشته رو پاك كنيد،تمام خِرَد كنونى خودتون رو هم پاك خواهيد كرد.درس لازم رو به ياد داشته باشيد و نه نااميدى رو

 

روبرو شدن با رنج

اگر از چالش یا رنج هایت اجتناب کنی،نمیتوانی خود را شفا دهی،نیاز هست که یک بار برای همیشه با آن درد یا رنج روبرو شوی و نور شفا را به پیکره درد بریزی و آن رنج دشمن تو نیست بلکه معلم توست و آن درد تو را محدود نخواهد کرد بلکه تو را قدرتمندتر خواهد ساخت و در نهایت با خرد  حاصل شده،ورای رنج را خواهی دید و بر خود و نیروهای مسدود شده غلبه خواهی نمود و دیگر دردی وجود نخواهد داشت زیرا در عدم کسی باقی نمانده که درد بکشد.

روبرو شدن با رنج

 

خرد درون

یک انسان، تنها زمانی می تواند به آزادی دست یابد، که به خرد درونی خود متصل شده باشد.فردی که در ارتباط با خرد درونی خود است، رها از هرگونه تعصب و جانبداری ست.او نه با کسی دشمنی دارد و نه کسی یا طرز فکری را برتر می داند.او می داند که هر کس در مرحله خاصی از تکامل خود است و به اندازه گنجایش آگاهی خود درک می کند.بنابراین هیچکس نمی تواند حقایق را از تمام جوانب ببیند. هر کس می تواند در مرحله تکامل خود، بینش درستی داشته باشد،اما در بینش و آگاهی، برتری و بهترین وجود ندارد.

نه برتری وجود دارد نه بهترین.همه راهها در انتها به یک هدف می رسند، اما چون راه بسیار طولانیست، راهی که تو می روی، ممکن است با راه من متفاوت باشد.آن کس که فکر می کند من مطلقا درست فکر می کنم، نه تنها راه را به روی پیشرفت می بندد،بلکه خود را در جهالت بزرگی غرق نموده است.

خرد درون چیست؟

 

زندانی ذهن

دانستن اینکه ما زندانی ذهن خویشیم و اینکه ما در جهان خیالی ساخته خویش زندگی می کنیم،سرآغاز خرد است.زمانی قدرت جهان به یاری ات می آید که قلب و ذهن تو به یگانگی رسیده باشند.

 

خودآگاهیِ خرد اصیل و ناب برای شما چیست؟

شما با سعی برای دانستن آن، هرگز نمی توانید آن را بدانید، چون آن،واقعیت محض و مطلق است. فقط با دانستنِ این که آن چه چیزی نیست، می توانید آن را بدانید. می گویید «آن، بدن من نیست، ذهن من نیست، اعضای بدن من نیست، افکارم نیست، دنیای من نیست، جهان من نیست، حیوانات، درختان، ماه و خورشید و ستاره ها، هیچ­کدام از این ها نیست.» وقتی همه چیز را کنار گذاشتی و دیگر چیزی نماند، آن است؛ هیچی، خالی بودن، نیروانا، یگانگی نهایی.بله، شما نمی توانید بدانید خودآگاهی چگونه است و چیست، چون از قبل خودآگاهید. اما می توانید بدانید که آن، چه نیست. وقتی همه چیز حذف شدند، آنچه می ماند خودآگاهی است.

خودآگاهیِ خرد اصیل و ناب برای شما چیست؟

 

زر ناب

در جسم شما خرد بیشتری نهفته است تا عمیق ترین حالات فلسفی شما!  دانستن راه یک موضوع است؛پیمودنش اما، داستان دیگریست! زندگی تنها یک فرصت برای بالیدن است،برای شدن، برای شکفتن! زندگی در ذرات خود تهی است.تا خلاق نباشی،نمی توانی زندگی را سرشار از خرسندی کنی.تو ترانه ای در دل داری که باید خوانده شود و رقصی در وجود داری که باید به حرکت در آید! با ژرف تر شدن آگاهی نور می افشانی! ما از ماده ای ساخته شده ایم که نور نام دارد.آگاهی, آتش درون تو را روشن می کند و هنگامی که شعله ور شدی, آرزوها در این آتش خواهند سوخت.ناخالصی ها در این آتش خاکستر خواهند شد و تو از این میان چون زر ناب بیرون خواهی آمد.

 

شناخت خویشتن

سادگی، صبر و مهربانی.این سه، بزرگترین گنجینه ی شماست.

سادگی در رفتار و افکار، شما را به سر منشأ بودن می رساند.

صبر پیشگی با دوست و دشمن، شما را با ذات هر چیز هماهنگ میکند.

و مهربانی با خویشتن، همه چیز را در دنیا در دوستی با شما نگه میدارد.

و آنگاه که نگاهت را از بیرون برگیری و به درون بنگری سفر آغاز میگردد،سفری از خویش به خویش ،دروازه ی خرد، شناخت خویشتن است!

 

به سکوت گوش فرا بده

به باد گوش فرا بده، با تو حرف می زند

به سکوت گوش فرا بده، با تو سخن می گوید

به قلبت گوش فرا بده، او می داند.

اگر صلح می خواهی، آرام باش.

اگر خرد می خواهی، سکوت کن.

و اگر عشق می خواهی، خودت باش!

 

تنفس آگاهانه

پیش از آنکه به کنترل جهان بیاندیشی، تنفس خود را کنترل کن و روندی ساده به آن ببخش، چون سرچشمه حیات شبیه کریستالی است که خرد بزرگ آن را در دریای زمان انداخته است و امواج زمان در تنفس تو انعکاس می یابد.اگر زمانی که دم میگیریم، بدانیم که دم می گیریم و زمانی که بازدم می کنیم، بدانیم که بازدم میکنیم، آن وقت تنفس ما به تنفسی آگاهانه تبدیل می شود.

تنفس آگاهانه

 

تکامل آگاهی

اگر به خویشتن متصل باشی، همه چیز روحانی ست. همه چیز زنده و دارای ضربان است و هماهنگ با شکل زیبایی در ارتعاش است. مشاهده بزرگترین منبع خرد است.نظاره گر خاموش رفتار و افکار خویش باش. شما هشیاری پشت تفکر، خاموشی پشت شلوغی ذهن و عشق و سرور  زیر پوست درد هستید.زندگی تجربیاتی را به شما میدهد که برای تکامل آگاهی، بیشترین کمک را به شما می کند. آدم های گذرا درسهایی ماندگار به ما میدهند.

تکامل آگاهی و خرد

 

عشق و خرد

بدون ترک کردن منزل نیز می توان دنیا را شناخت، بدون پنجره نیز می توان راه را دید، هر قدر دورتر رویم کمتر خواهیم دانست،به همین ترتیب انسان فرزانه بدون دانستن می داند، بدون دیدن می بیند و بدون اقدام انجام می دهد، این یعنی دنیای درون انسان بازتاب جهان اطراف اوست؛اصول حاکم بر هر دو عالم یکی هستند، یقین را تنها می توان در دل یافت، سردرگمی زاده دنیای بیرون است، عشق است که حقیقت دارد.زمانی که بدور از وابستگی و نفرت در میان جهان “حس” حرکت می کنی، آرامشی به وجود می آید که در آن تمامی غم ها پایان می یابند و فرد در خِرَد “خویشتن” زندگی می کند.

 

پذیرش

زندگی ملاقاتی با خود است.شکایتهایی که از روزگار و دیگران داریم،عمدتا جلوه ای از نقصهای خود ماست. زندگی با ایجاد درد به ما مسیر اشتباه را گوشزد میکند.اما، ما معمولا هنگام درد بجای اینکه ریشه دردها را در درون بنگریم، از دنیای بیرون و دیگران شاکی میشویم.همه چیز را بپذیر، زیرا برای رسیدن به ادراک به پذیرش نیاز داری،اگر چیزی را انکار کنی قادر به درک آن نخواهی بود. خرد همه چیز را میپذیرد. جهل نه میگوید.

پذیرش و خرد

 

برای دریافت پاسخ مشکلات

مدت زمانی را آرام بنشینید و این سوال را بپرسید،هوش و خرد شما پاسخ را نشان تان خواهد داد:

سوال:

((چه اندیشه هایی در سرم می گذرد که این مشکل را آفریده است؟))

برای دریافت پاسخ مشکلات

 

راه خدا

اگر مي خواهي در راه خدا گام بگذاري بدان كه راه خدا از قلب مي گذرد. وقتي خرد را از راه قلب بشناسي، ‌مي تواني ذهنت را نيز نقش يك خدمتگزار مفيد بكارگيري. حتي مي تواني دانشي كه در ذهنت انباشته اي در خدمت خود قرار دهي،اما نه قبل شناختن خرد از راه قلب. انرژي ات را به سوي قلبت روان كن. عاشق تر شو تا حيران شوي. با شكوفا تر شدن عشق و باز شدن گلبرگهاي گل عشق در قلبت، چيزي بي نهايت زيبا در تو فرود مي آيد،آن همان خرد است. و خرد با خود آزادي مي آورد. دانش با خود معلومات مي آورد و خرد دگرگوني.

 

شکوفایی

زمانی می توان نور را درک کرد که به خرد تاریکی پی برد.روح آن هنگام در روشن ضمیری شکوفا می‌شود که توجه تفکیک نشده ذهن به منشا خالص و جاودان روح معطوف گردد.اعتماد کن! روحت هدف و برنامه ای دارد، گرچه نمی توانی آنرا به تمامی ببینی.و بدان که هر چیزی آنگونه که بایست شکوفا خواهد شد.

هنگامی که انسان به این جهان آمد او توسط زیبایی های جهان اغوا گشت،بنابراین او دنیای روح خود را فراموش کرد و ذهن آن را به فراموشی سپرد اما قلب با روح یک پیمان ابدی بست که :مهم نیست که چه زمانی ، مهم نیست که چطور،من کمک خواهم کرد تا به یاد آوری که و چه هستی.اگر بتوانید با استاد حق هم نوا شوید،در خواهید یافت که چیزهایی همچون شنوایی معنوی و دید معنوی وجود دارد.این بدین گونه است که در جاییکه روح الهی درب های حقیقت را به روی شما می گشاید ، شما می توانید چیزی را که در آن لحظه برای شما مهم است را بدانید و این معمولاً آرامش ، خرد یا شکلی از دریافت درونی یا عشق به همراه می آورد.

شکوفایی روح

 

شجاعت

دانستن آنکه چه زمانی باید رفت، خرد است.قدرت انجام آن شجاعت و سر بلند رفتن نشانه وقار و شایستگی است.اگر خود را دوست بدارید و به خود افتخار کنید،دیگر نمی توانید از تجربیاتی که شما را شکل داده اند متنفر باشید.به عبارت دیگر هر طوفانی زندگی شما را بهم نمی ریزد،گاهی مسیرتان را باز میکند.

 

درس ها

تمامي درد و رنج ما هدفي دارد. آنها ما را آموزش ميدهند،راهنمايي ميكنند و خرد لازم براي اهداي هديه مان به جهان را به ما مي بخشند. بيشتر ما ناراحتي ها و زخم هايمان را بهانه ميكنيم تا خودمان را تنبيه كنيم و اسير و حقير نگه داريم . اما هنگامي كه رنج ها و نوميدي هايمان بررسي شوند و به عنوان ابزار آموزش ما به كار روند ، درس هاي مقدس زندگي را كه تنها راه آموختنش همين بوده است ، به ما ياد مي دهند.شادی از پی غم آید، و غم از پی شادی می‌آید.

راز تندرستی تَن و اندیشه، نه در ماتم بودن و حسرت خوردن بر گذشته است، نه دلواپس و نگران آینده بودن است، بلکه در زیستن خردمندانه در «لحظه حال» است«خرد» ارزان نیست، آن ایگو، تنفر، آرزو، تنهایی و بعضی از درس های واقعا سخت زندگی را «خریداری» کرده است.

درس های زندگی و خرد

 

تائو چینگ

کلامِ حقیقت عاری از آراستگی

و کلامِ آراسته از حقیقت خالیست

خردمندان نیازی نمی بینند تا منظورشان را اثبات کنند.آنان که در تقلای اثبات عقاید خود هستند،دور از خرد و حکمت اند.

 

قانون حیات

قانون حیات این است که هیچ چیز در دسترس نیست مگر اینکه ابتدا از طریق گنجینه ها که درون روحت فراهم شده ،خرد را کسب کنی تا موهبت شما بتواند خوانده شود.

گذشته را فراموش کن چون از قلمرو تو خارج شده است.

آینده را فراموش کن چون ورای دسترسی توست.

حال حاضر را به کنترل درآور،

و به بهترین وجه در آن زندگی کن.

این منش خرد است.

منش خرد چیست

 

توکل

خرد لایتناهی هم راه خروج را می داند و هم راه برآوردن هر تقاضا ، اما باید به او توکل کرد . توکل یعنی توازن خود را حفظ کردن و از سر راه او کنار رفتن.زماني كه با قلب به هستي بپيوندي خواهي ديد كه همه چيز انعكاسي از خرد الهي وجود توست و فراسوي خوب و بد ذهني تو.همه چيز همواره در رقصي جاودان و نوراني است.

توکل چیست

 

سخن آخر:

آنكه همه هستي را در خود مي‌بيند

و خود را در هستي يگانه مي‌يابد

به خرد راستين دست يافته است.

آنكه «من»را علت رنج و شادي خويش مي‌يابد

با قطع كردن زنجيره كارما خود را

با بيكران يگانه ساخته

به ژرفاي معرفت و رهايي دست يابد.

k

admin98 وب‌سایت
3 4 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
فاطمه ابراهیمی
فاطمه ابراهیمی
2 سال قبل

سلام وقت بخیر ببخشید یه سوال داشتم منبع مطالبتون کجاست ؟ میشه بگید متنی که برای قسمت خوداگاهی نوشتید : تمام انرژي ات را صرف يك كار كن ….
منبعش کجاست ؟ واقعا لازمش دارم .
ممنون میشم جواب بدید خیلی جاها گشتم ولی فقط تو سایت شما دیدم این متنو

رضا
رضا
7 ماه قبل

انسان خردمندراستی(نیکی)را بر خواهد گزید و فرد نابخرد به بیراهه پس خرد راهنما است. چگونه از خرد کمک بگیرم

رضا
رضا
7 ماه قبل

بد ونیک بر ما همی بگذرد
چنین داند آنکس که دارد خرد
سرانجام بستر بود تیره خاک
بپرد روان سوی یزدان پاک

رضا
رضا
7 ماه قبل

چگونه برای انتخاب راه نیک از بد از وجدان و منش پاک کمک بگیرم.اگر با قوانین منافات داشته باشد. بین وجدان و قانون کدام را انتخاب کنم

7
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx