شروع کنید

مشاهده واقعی به چه معناست؟به چه صورت مشاهده گری را بیاموزیم؟

مشاهده واقعی به چه معناست؟به چه صورت مشاهده گری را بیاموزیم؟

مشاهده واقعی به این معناست?

مشاهده واقعی به این معناست:هرگاه توانستی چیزی را ببینی و در نگاهت هیچ قضاوتی راجع به آن نباشد،تو وارد کیفیت مشاهده گشته ای.اگر بگویی؛چه خوب یا چه بد! چه بزرگ یا چه کوچک!چه زشت یا چه زیبا!… تو قضاوت کرده ای،پس از کیفیت مشاهده خارج گشته ای.در مشاهده، ذهن باید کاملاً آرام و در سکوت باشد.

چند گام کوچک برای تمرین مشاهده گری

تا آنجا که ممکن است ساکت باش.تا میتوانی در سکوت بنشین،نه فقط در سکوت بدن،بلکه مهم آن است که ذهن ساکت شود و دست از پچ پچ کردن دائم بردارد.این کار شدنی است فقط باید چند گام کوچک برداری:در درونت بنشین و تماشا کن.بگذار ذهن،تمام ترفندهای قدیمی اش را بکار گیرد.اما تو فقط تماشا کن.بدون هیچ قضاوتی،بدون گفتن خوب یا بد ،بدون انتخاب کردن یا از خود راندن؛کاملا خونسرد و هشیار.پس بر علیه ذهن مباش. با آن ستیز مکن. در تله های ذهن گرفتار نشو.

بسیاری اوقات درگیر ذهن خواهی شد.در این مواقع به محض اطلاع، بی درنگ خودت را بیرون بکش.خودت را جمع و جور کن و دوباره شروع به تماشا کن.فکری برخواهد ﺧﻮاست.به آن فکر بنگر،(مشاهده اش کن) آن فکر در برابرت رژه خواهد رفت.به آن بنگر تا اینکه بگذرد و برود بدون اینکه هیچ قضاوتی در مورد خوب یا بد بودن بکنی.بدون هیچ باید و نبایدی،بدون هیچ نگرش اخلاقی، ‌مشاهده محض و بی طرفانه،آنرا تماشا کن.روزی ناگهان دیگر ذهنی وجود نخواهد داشت.پس از آن، سکوت؛دیگر تو را ترک نخواهد کرد.با تو خواهد ماند و به روح تو تبدیل خواهد شد.

حضور ما همواره موثرتر از مداخله بی ربط ماست

هنگامی که فارغ می شوی از قصه ذهنی خود متصل می شوی به هستی کُل همچون اتصال قطره به دریا. ذهن نمی تواند متصل شدن قطره به دریا را درک کند.در حضور ناب، تو از رابطه صرف فراتر می روی.در حضور ناب تو حقیقت خویش را،هم در صورت خویش و هم در صورت همه چیز و همه کس مشاهده می کنی.در حضور ناب دیگران،دیگر  برای تو دیگران نیستند تو با همه چیز و همه کس یگانه ای.هنگامی که به ساحت یگانگی می رسی عشق حقیقی،توجه حقیقی و شفقت حقیقی می شکفد.

بصیرت تو زمانی واضح و کامل میشود که بتوانی درون قلبت را مشاهده کنی.کسی که به درون خودش نگاه کند بیدار میشود و کسی که به بیرون از خودش می نگرد دچار توهم است.هستی در درون ماست و در دلِ همه ی ما سخن می‌گويد تنها كارِ لازم برای شنيدنِ صدایِ هستی،ساكت تر كردن، كم سروصدا تر كردن و آرام تر كردنِ ذهن است،با آرامش يافتنِ ذهن ناگهان نغمه ی الهی را در درون خواهی شنيد و به خود و منبع وجودت وصل خواهی شد.

مشاهده هشیارانه

فکرها،احساسات و حالت های خود را مشاهده کن و از آن ها بی خبر نباش. مشاهده هوشیارانه تو را به ورای افکار می برد و به تو رهایی می بخشد. بنابراین از هویت مبتنی بر فکرها و احساسات خود به آگاهی هشیارانه که حقیقت توست گام بگذار.این انتقال از هویت است به حقیقت،با این انتقال آگاهیِ هستی،از خلال وجود تو جاری می شود و در تو زندگی می کند.

مشاهده طبیعت

هنگامی که در طبیعت قدم میزنی یا می آرامی به طور کامل در آنجا باش و آن قلمرو را محترم بشمار. ساکن شو ،بنگر و گوش بسپار. ببین چگونه هر حیوان و هر گیاه کاملاً خودش است. آنها برخلاف انسانها خود را دو شقه نکرده اند. آنها از طریق تصاویر ذهنی که از خود دارند، زندگی نمی‌کنند و در نتیجه مجبور نیستند نگران تلاش در راه حفظ و تقویت آن تصاویر باشند.اسب خودش است، دریا خودش است، خورشید خودش است، ساحل خودش است. تو نیز خودت باش تمام پدیده های طبیعت نه تنها با خودشان یکی هستند، بلکه با کل نیز یگانگی دارند آنها با این ادعا که موجودی مجزا هستند خود را از بافت کل جداگانه نکرده اند.آنها نمی گویند من و بقیه جهان. مشاهده طبیعت می تواند تو را از منِ شخصی رها سازد.

عالم وحدت

راه ورود به عالَم وحدت” زیبایی، خِرَد،عشق، عدالت، رحمت، هستی، حیات، بخشندگی،همگی یک چیز واحدند. تنها زمانی دارای معانی متفاوتی می شوند. که تو دست به تعریف آنها بزنی. زیرا تعریف کردن هر چیز، جدا کردن آن است.این یعنی؛ تعریف کردن، کثرت به بار می آورد.در مراقبه، ذهن تو،زبان به تعریف چیزی نمی گشاید.روی چیزی اسم نمی گذارد. قضاوت نمی کند.فقط مشاهده می کند و دقیقاً از این روست که در مراقبه، کثرت خودخواسته محو و نابود می شود و تمایزات ذهنی از بین می روند و تو به لایه ی دیگری از آگاهی وارد می شوی. عالَمی که از آن به وحدت یاد می کنند.

زمانی که از طریق مراقبه فکر را متوقف می کنیم و وارد فضای لافکری میشویم می توانیم همه چیز را به طور کامل مشاهده کنیم و درآن هنگام که موفق به چنین دریافتی شویم درمی یابیم تنها یک چیز وجود دارد که به صورتِ اشکالِ گوناگون و بی شمار تجلی یافته است و به وحدت در کثرت پی میبریم درکِ این مطلب،تنها از طریقِ مراقبه و تجربه ی مستقیم مُیسّر می شود.

مشاهده گل

هنگامی که به یک گل می نگرید،هرگونه فکری در باره آن گل مانع دیدن واقعی آن می شود. واژه هایی مانند گل رز، بنفشه و امثال آن مانع مشاهده واقعی تان می گردند.کلمات به فکر عینیت می بخشند.ذهن بایستی از کلمات خالی باشد.برای اینکه بتوانید به طور واقعی مشاهده کنید، سکوت ضروریست.

متن سکوت

هنگامی که با چشم چیزی را مشاهده می‌کنید و انواع پیش‌داوری‌ها و دانش‌های شماوارد دیدتان بشود و مداخله کند،واقعاً در حال مشاهده نیستید.شما هنگامی می‌توانید واقعاً مشاهده و گوش کنید که مشاهده و گوش کردنتان از متن سکوت باشد.

ما فقط مشاهده گریم ،اگر با ذهن نبینیم و تفکیک نکنیم کیفیت نگاه ما کیفیت شاهدانه میگیرد و فضای سکوت و عدم برای ما قابل تشخیص میشود این چنین دیدن فضای درون را می گشاید.

T

admin98 وب‌سایت
4.1 13 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx